ادامه اظهارات محبتی معاون دادستان عمومی و انقلاب تهران به نمایندگی از مدعیالعموم به شرح ذیل است: ادامه مطلب...
تاریخ : شنبه 88/5/10 | 11:25 عصر | نویسنده : سعید | نظرات ()
معاون دادستان عمومی و انقلاب تهران در خصوص ارتباط احزاب داخلی با طراحان کودتا مخملی در خارج از کشور گفت:در داخل ایران نیز افرادی که به حزب کارگزاران سازندگی نزدیک هستند با این موسسه بوفر همکاری دارند. به طور نمونه عطریانفر در هر مجله یا روزنامه ای که کار می کند از عباس میلانی تحت پوشش یک تاریخ نگار مصاحبه می کند. اهمیت عباس میلانی برای "سیا " از رضا پهلوی هم بیشتر است زیرا او با اصلاح طلبان رابطه خوبی دارد و حتی تمام هزینه های مالی اکبر گنجی در خارج از کشور را نیز او تأمین می کند. "
به گزارش رجانیوز، امروز ساعت 9:10 پس از قرائت قرآن این دادگاه آغاز شد و با سخنان "صلواتی" رئیس دادگاه انقلاب اسلامی ادامه یافت.
در بین متهمین حاضر در جلسه دادگاه که نزدیک به 100 نفر بودند، چهرههای شناخته شده و مشهوری مثل بهزاد نبوی عضو شورای مرکزی سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی، میردامادی دبیر کل حزب مشارکت، امینزاده عضو شورای مرکزی حزب مشارکت، عطریانفر عضو شورای مرکزی حزب کارگزاران، محمدعلی ابطحی عضو شورای مرکزی مجمع روحانیون مبارز، صفایی فراهانی عضو شورای مرکزی حزب مشارکت، رمضانزاده عضو شورای مرکزی حزب مشارکت به چشم میخورند.
*متن اظهارات محبتی معاون دادستان عمومی و انقلاب تهران به نمایندگی از مدعیالعموم به شرح ذیل است:
بسم اللّه الرحمن الرحیم
وَإِذَا أَذَقْنَا النَّاسَ رَحْمَةً مِّن بَعْدِ ضَرَّاء مَسَّتْهُمْ إِذَا لَهُم مَّکْرٌ فِی آیاتِنَا قُلِ اللّهُ أَسْرَعُ مَکْرًا إِنَّ رُسُلَنَا یکْتُبُونَ مَا تَمْکُرُونَ(یونس 21)
(ما هرگاه بر آدمی بعد از آنکه او را رنج و زیانی رسید، رحمت می فرستیم، در این صورت برای محو آیات و رسولان حق مکر و سیاست به کار برند. بگو مکر و سیاست الهی کامل تر و سریع تر است که رسولان ما مکرهای شما را خواهند نوشت.)
*کودتای مخملی گاهی ده سال طول می کشد
واما کودتای مخملی نوعی از انواع بر اندازی است که با کودتای نظامی در هدف مشترک امّا در شیوه و ابزار کاملا متفاوت است.
در همین رابطه آقای "رابرت هِلُوی " افسر بازنشسته سازمان سیا و شاگرد دکتر "جین شارپ " در کتاب خود با عنوان "مبارزه عاری از خشونت، تأملی در بنیادها "می نویسد: "مبارزه عاری از خشونت (یعنی همان کودتای مخملی) تفاوت خاصی با درگیری نظامی ندارد جز در این مورد که اسلحه بکار رفته در آن متفاوت و منحصر به این روش می باشد "
یکی دیگر از تفاوتهای کودتای مخملی با کودتای نظامی در فرایند شکل گیری از آغاز تا پایان و مدت طولانی آن است که گاهی ممکن است ده سال یا بیشتر به طول انجامد.
مهمترین نکته ای که در مورد کودتای مخملی باید به آن توجه داشت این است که نظریه پردازان اجیر شده توسط سرویسهای جاسوسی و اطلاعاتی غرب طبق سفارش کار فرمایان خود این شیوه را برای خروج جهان استکبار از بن بست عملی برای سرنگونی نظامهای مستقل یا ناهماهنگ با هِژمُونی و استیلاطلبی غرب ابداع نمودند که نتیجه سالها مطالعه وتحقیق میدانی در کشورهای مختلف کودتاخیز بوده است. معمولاً نظامهای سیاسی زمانی به خود میآیند که کودتای مخملی به مرحله پایانی خود رسیده و احتمال موفقیت آن بسیار افزایش یافته است.
*100 مورد از 198 مورد دستورالعملهای کودتای مخملی در ایران اجرا شد
طبق مستندات به دست آمده و اعترافات مستدل متهمین، وقوع این حوادث کاملاً از پیش طراحی شده و طبق جدول زمانبندی و مراحل کودتای مخملی پیش رفته است، به گونه ای که بیش از 100 مورد از 198 مورد دستورالعملهای "جین شارپ " برای کودتای مخملی اجرا گردیده است.
*یک جاسوس گفت قصد داشتیم تفکرات عبدالکریم سروش را در ایران ترویج دهیم
در تبیین بیشتر این موضوع لازم است به اظهارات یک جاسوس که هم اکنون در بازداشت به سر می برد و با هدف ایفای نقش درانتخابات دهمین دوره ریاست جمهوری به ایران بازگشته بود، اشاره شود.
وی می گوید: "در سفری که به اسرائیل داشتم با موسسه ای به نام مِمری آشنا شدم که متعلق به کشور آمریکاست ولی در اسرائیل مستقر می باشد و کارش در زمینه مطالعات رسانه ای خاورمیانه است. تلاش این موسسه مبارزه با فعالیت های ضد اسرائیلی است که در دیگر کشورها صورت می گیرد. این موسسه پروژه ای را دنبال می کند که هدف آن حمایت از اصلاح طلبان دنیای اسلام از جمله ایران است. مسئول این پروژه یکی از افسران قدیمی اطلاعات ارتش اسرائیل است که من با او دیداری داشتم. او در این دیدار به من گفت هدف ما این است که تفکراتی مانند تفکرات عبدالکریم سروش را در ایران پرورش و ترویج دهیم. "
*موسسه هیفوس برای کودتا ده میلیون یورو در زمان خاتمی در ایران هزینه کرد
این جاسوس ادامه می دهد: "یکی دیگر از موسسات فعال در حوزه ایران موسسه هلندی هیفُوس است که من ملاقات هایی هم با مسئولین این موسسه داشتم. این موسسه ارتباط خوبی با موسسات و NGOهای داخل ایران دارد و حتی مبلغ ده میلیون یورو در پایان ریاست جمهوری خاتمی در ایران هزینه کرده که بیشتر آن به جنبش زنان داده شده است. موسسه هیفوس بودجه خود را از طریق رشوه از شرکت های نفتی هلندی که می خواهند از پرداخت مالیات فرار کنند. به دست می آورد. "
*رادیو فردا بخش فارسی رادیو اروپای آزاد است
نامبرده در مورد نقش پایگاه رادیویی اروپای آزاد می گوید: "پایگاه رادیویی اروپای آزاد که مانند خیلی از موسسات براندازی نرم از زمان جنگ سرد کار خود را آغاز کرده و به سازمان سیا متصل است. زمان جنگ سرد آمریکایی ها برای اینکه به شوروی فشار بیاورند از پوشش های فرهنگی- سیاسی و رسانه ای و با نام های زیبایی همچون دموکراسی، آزادی و حقوق بشر استفاده کردند و خیلی از موسساتی که در حال حاضر فعالیت می کنند، در زمینه براندازی نرم، بازمانده از آن زمان هستند که رادیو اروپای آزاد هم از این دسته است. بخش فارسی این رادیو به نام رادیو فردا فعالیت می کند. این رادیو بیشتر اعتراضاتی که در ایران رخ می دهد را پوشش می دهد و به شدت بزرگنمایی می کند. "
*کودتاهای مخملی در بستر انتخاباتها شکل می گیرید
تا کنون پروژه کودتای مخملی در چند کشور به مورد اجرا گذارده شده که اکثراً با موفقیت انجام شده امّا در مواردی هم ناکام مانده است. ازجمله کشورهایی که کودتای مخملی در آنها با موفقیت اجرا شده عبارت است از گرجستان ، لهستان ، چک ، کرواسی ، صربستان ، اوکراین و قرقیزستان ، در اکثر این کشورها کودتای مخملی در بستر یک انتخابات شکل گرفته و مشابهت های فراوانی با پروژه شکست خورده کودتای مخملی ایران که به بهانه انتخابات دوره دهم ریاست جمهوری مرحله پایانی آن کلید خورد داشته اند البته این توطئه با هوشیاری مردم بیدار و همیشه در صحنه و برخورد قاطع و به موقع دستگاه های انتظامی و امنیتی مقتدر کشورمان سرکوب گردید.
*طراحان کودتای مخملی در یک کشور، ابتدا نامزد انتخاباتی مناسب بر می گزینند
جاسوس بازداشت شده در پاسخ این سؤال که آمریکا برای براندازی نرم در ایران از چه مدلی استفاده کرده گفت: "این مدل مبتنی بر انتخابات است و زمان آغاز آن حداقل 2 سال قبل از برگزاری یک انتخابات شروع می شود. آنها ابتدا شروع به برنامه ریزی کرده و نامزد مورد نظر خودشان را انتخاب میکنند بطور نمونه آقای ساکاشویلی- رئیس جمهور فعلی گرجستان -کسی نیست که یک شبه در دنیای سیاست سبز شده باشد این فرد بورسیه "فول برایت" متعلق به وزارت خارجه آمریکاست. او سالها در این کشور تحصیل کرده و برای این روزها تربیت شده است. پس از تعیین نامزد مورد نظر به شدت روی او سرمایه گذاری اجتماعی می کنند. به این صورت که افراد طرفدار آن نامزد به آموزش مردم به صورت شبکه ای - مدل تجاری ، گلدکوئیستی - می پردازند که روش ثابت برای یارگیری در کمپین هاست.
*انتخاب رنگ، تشکیک، اعلام تقلب و ابطال انتخابات مراحل بعدی کودتای مخملی است
بعد از این مرحله سمبل و نماد گرافیکی و رنگی برای این نامزد انتخاب می کنند و شروع به آماده سازی افکار عمومی جهت رأی دادن به نامزدشان می کنند. از طرف دیگر قبل از انتخابات خودشان را آماده می کنند تا اگر انتخابات را واگذار کردند شروع به تشکیک در انتخابات کنند و اعلام نمایند که تقلب صورت گرفته است واصل مشروعیت حاکمیت را زیر سؤال می برند و شروع به اعتصاب می کنند و در نهایت انتخابات را ابطال کرده و یا مجدد با نظارت ناظران خارجی انتخابات را برگزار می کنند که در نهایت نامزد مورد نظرشان پیروز می شود." نامبرده ادامه می دهد: "این فرایند در کشورهای گرجستان ، صربستان ، اوکراین و کرواسی انجام شده و به نتیجه هم رسیده است. نکته قابل توجه اینکه همان متون آموزشی که در صربستان مورد استفاده قرار گرفته به فارسی ترجمه شده و با تغییرات کمی در ایران مورد استفاده قرار گرفته است. این موارد بستگی به آداب و رسوم، فرهنگ و مذهب جامعه دارد. مهمترین عوامل اجرایی این انقلاب جوانان هستند که سرمایه گذاری خوبی بر روی آنها صورت می گیرد. بر روی انرژی جوانان حساب می شود. زیرا آنان تنها افرادی هستند که 2تا3 ماه از زندگی خود را بدون پول ، وقف انتخابات می کنند."
*فیلم های آموزشی کودتا به فارسی ترجمه شده بود
وی چنین می افزاید: "کودتای مخملی ایران خیلی شبیه انقلاب مخملی صربستان است ، در آن کشور گروهی بنام "اُوتْ پُور " "OUTPOR " که گروهی دانشجو بودند ابتدا شروع به عضو گیری کردند که شباهت زیادی به موج سبز در ایران داشت. در جزوه آموزشی که بر روی سایت آلبرت انیشتاین قرار گرفته نکته ای به نام "موقعیت دشوار" وجود دارد که از مهمترین روشهای استراتژیک است و حکومتها را در شرایطی قرار می دهد که نتوانند با معترضین برخورد کنند. در این نکته آمده که اعتراضات باید زیر پوشش عادتهای مذهبی قرار بگیرد و حرکاتی مانند پیاده روی در خیابان را انجام دهید که هیچ دولتی نمی تواند از آن جلوگیری نماید. در انتهای این جزوه آموزشی اشارهای به چند حلقه فیلم آموزشی شده که پیرامون انقلاب صربستان است. و حتی فیلم ها به زبان فارسی دوبله شده و بر روی وب سایت ها قرار گرفته است.
جزوه دیگری نیز وجود دارد که در مورد نحوه تسخیر مکانها و ساختمان های حساس شهر است و در آن آموزش می دهد که گروه های معترض چگونه بتوانند مراکز مهم را تصرف کنند.
لازم است در اینجا به نکته مهمی در محضر دادگاه اشاره نمایم و آن این است که فیلم آموزش کودتای مخملی صربستان که به فارسی ترجمه گردیده توسط فردی به نام نادر صدیقی ویراستاری و با صدای وی روایت شده است. این فرد کسی است که اولین بار آقای کیان تاج بخش را به آقایان حجاریان و تاج زاده معرفی می نماید. آقای تاج بخش در مورد نقش آقای نادر صدیقی می گوید: "نقش آقای نادر صدیقی و اینکه چه کسی مرا به او معرفی کرده و او به سفارش چه کسی مسئول وصل من به آقای حجاریان و تاج زاده گردیده برایم گنگ است." در حال حاضر نامبرده متواری می باشد.
*کودتای مخملی دارای سه بازو است که هر یک با تعدادی از بنیادهای آمریکایی ارتباط دارند
این جاسوس بازداشت شده که بنا به دلایل امنیتی فعلا از اعلان نام وی معذوریم معتقد است براندازی نرم یا همان کودتای مخملی دارای سه بازوی فکری، رسانه ای و اجرایی است و تصریح می کند: "هر کدام از بازوهای کودتای مخملی با تعدادی از موسسات و بنیادهای آمریکایی ارتباط دارند و در واقع نوعی تقسیم کار صورت پذیرفته است. "
*عباس میلانی از سلطنت طلبان طراح کودتا با اصلاح طلبان ارتباط داشت
او در این رابطه می گوید: "در مثلث براندازی (بازوی فکری، بازوی رسانه ای و بازوی اجرایی) هر کدام از موسسات آمریکایی فعالیت خاصی را انجام می دهند که در ایران نیز یکسری افراد با آنها همکاری دارند. مهمترین آنها موسسه ای است به نام "هوفر " که زیر نظر دانشگاه استن فورد و در زمان جنگ سرد تشکیل شده است.
این موسسه پروژه ای به نام "دموکراسی در ایران " را در دستور کار قرار داده که زیر نظر سه عنصر امنیتی به نام های: عباس میلانی، لِری دایمِند و مایکل مک فور اداره می شود.
عباس میلانی در زمان محمدرضا پهلوی به دلیل فعالیت در گروه های چپ دستگیر می شود. او بعدها به یک سلطنت طلب دو آتیشه تبدیل می شود به طوری که پس از انقلاب یکی- دو سال در ایران زندگی می کند اما پس از چندی کشور را به مقصد آمریکا ترک و در آنجا کتابهای متعددی را به نگارش در می آورد و در این کتابها از دستاوردهای رژیم پهلوی تقدیر می کند. او کم کم به یکی از رهبران اپوزیسیون تبدیل شد که با دیگر رهبران این جریان یک تفاوت عمده داشت و آن رابطه با عناصر اصلاح طلب داخلی بود. "
این جاسوس بازداشت شده می افزاید: "پروژه "دمکراسی در ایران " پیرامون فرهنگ عامه مردم ایران مانند موسیقی، وبلاگها و مسائل جنسی کار می کند.
*حزب کارگزاران و عطریانفر ارتباط گسترده ای با عباس میلانی داشتند
بخش دانشجویی این موسسه بسیار فعال است و افرادی مانند خانم حقیقت جو، آرش نراقی (از حلقه کیان و نزدیک به سروش) در کنفرانس های آنها سخنرانی می کنند. در داخل ایران نیز افرادی که به حزب کارگزاران سازندگی نزدیک هستند با این موسسه همکاری دارند. به طور نمونه عطریانفر در هر مجله یا روزنامه ای که کار می کند از عباس میلانی تحت پوشش یک تاریخ نگار مصاحبه می کند. اهمیت عباس میلانی برای "سیا " از رضا پهلوی هم بیشتر است زیرا او با اصلاح طلبان رابطه خوبی دارد و حتی تمام هزینه های مالی اکبر گنجی در خارج از کشور را نیز او تأمین می کند. "
*معرفی بازوهای کودتای مخملی در ایران
جاسوس مذکور در مورد بازوهای کودتای مخملی در ایران می گوید: "مدلی که در ایران طراحی شده مانند دیگر کشورها دارای سه بازوی فکری، اجرایی و رسانه ای است هر کدام از این بازوها دارای زیرمجموعه های فعالی می باشند که به طور مثال بازوی فکری دارای زیر مجموعه های روشنفکری مذهبی، روشنفکری سکولار، سرمایه داری، سیاست خارجی، ادبیات و ... می باشد که در هر کدام از این موارد موسساتی در خارج و داخل ایران هستند که به صورت فعال نقش دارند.
بازوی اجرایی این پروژه یعنی کودتای مخملی دارای شش زیرمجموعه می باشد.
1- زیرمجموعه زنان که از چند طیف تشکیل شده است. مهمترین لیدرهای این طیف خانم شادی صدر و خانم شیرین عبادی هستند. این طیف ها بیشتر با NGOهای هلندی در تماس هستند که هزینه های این گروه ها و کمپین ها را پرداخت می کنند.
طیف دیگری به مسئولیت پروین اردلان- دختر علی اردلان از رهبران جبهه ملی- فعالیت می کند. طیف نوشین همدانی خراسانی که تمایلات چپ دارند از جمله این طیفها هستند.
2- زیرمجموعه قومی- نژادی، بیشتر امور این کار در طیف شیرین عبادی صورت می گیرد. او با اینکه در زمینه حقوق بشر فعالیت می کند اما رگه های قومی- نژادی در آن وجود دارد. گروه های ملی- مذهبی نیز در این زمینه متمرکز هستند.
3- زیرمجموعه حقوق بشر، مهمترین چماقی که آمریکا برای رویارویی با مخالفان خود استفاده می کند حقوق بشر است. در این زیرمجموعه چند طیف وجود دارد که این بار نیز طیف شیرین عبادی از فعالان این عرصه هستند.
هادی قائمی که از عناصر فعال و امنیتی در آمریکاست از حامیان خارجی این طیف می باشد. او مدتی است که رئیس بخش ایران در سازمان صهیونیستی "دیده بان حقوق بشر " بوده و با بودجه 15 میلیون یورویی هلند موسسه ای را راه اندازی کرده که تمرکزش فقط حقوق بشر در ایران است.
4- زیرمجموعه کارگری؛ اگر به یاد داشته باشید در سال های گذشته سندیکای اتوبوسرانی اعتصابی را ایجاد کرده بود که رهبری آن را فردی به نام منصور اُصالّو برعهده داشت. این جالب است که افرادی به دلایل مختلف از جمله عقب افتادگی دستمزد خود دست به اعتصاب می زنند اما حواسشان نیست که موسسات برانداز در آمریکا مانند NED، صندوق مالی و دموکراسی و ... به صورت آشکار به موسسات دیگر چندین میلیون دلار پول می دهند تا به سندیکاهای کارگری در ایران کمک شود. تمامی اسناد این کمک ها در وب سایت سازمان NED موجود است. علت دسترسی آسان به این اسناد را می توان تظاهرسازی دانست.
خیلی از افراد معتقدند که اینها چون مخفی کاری انجام نمی دهند پس به دنبال مطلب و مسأله خاصی نیستند.
5- NGOها؛ این زیرمجموعه در دوره دولت اصلاحات از اهمیت خاصی برخوردار شد. غرب به این نتیجه رسیده بود که باید NGOها در ایران گسترش پیدا کنند و به دنبال این بود که ضعف آنان از نظر منابع انسانی، مالی و مدیریتی نیز تأمین شود. به همین دلیل موسساتی تأسیس شد که بیشتر آن در هلند بود. وظیفه این موسسات این بود که به NGOهای ایرانی خدمات آموزش پرسنل، آموزش جمع آوری پول از خارج کشور و ... را بدهند. دو NGO برجسته در کشور با نامهای کنشگران به مدیریت سهراب رزاقی (مدیر NGOها در وزارت کشور دوره اصلاحات) که مبلغ دو میلیون یورو بودجه از موسسات هلندی دریافت کرد و موسسه همیاران با مدیریت باقر نمازی، موسسه همیاران بعد از زلزله بم در سال 2003 میلادی یکسری کلاس های آموزشی با عنوان جذب پول از خارج کشور در تهران برگزار کرد که مدرسان آن افرادی همچون هادی قائمی بودند که سابقه صهیونیستی و امنیتی دارند.
6- زیرمجموعه دانشجویی؛ اوج فعالیت زیرمجموعه دانشجویی در جریان 18 تیر 78 بود که البته مدتی بعد از آن نیز تضعیف شد. اما با گذشت زمان شاخه دانشجویی با مرکزیت دفتر تحکیم وحدت طیف علامه و شاخه های مرتبط با آن نقش جدی در بازوی اجرایی براندازی ایفا کرد.
دادگاه آغاجری، نامه به کوفی عنان، تحریم انتخابات و ... از جمله فعالیت های این زیرمجموعه بوده است. رفتن افرادی همچون محسن سازگارا، عطری، علی افشاری و رضا دلبری به آمریکا و شاغل شدن این افراد در موسساتی که کار آنها براندازی نظام جمهوری اسلامی است می تواند بهترین مستند برای همکاری این زیرمجموعه با پروژه کودتای مخملی در ایران دانست. "
*رهبری جریان فکری کودتا با تفکرات سروش در روزنامه کیهان به مدیر مسئولی خاتمی کلید خورد
این جاسوس سیا در این باره می گوید: "این بازو ازاهمیت بالایی برخوردار است و شاید بتوان گفت قبل از هر مسأله ای کار فکری شروع می شود و سالها طول می کشد که دیگر بازوها (اجرایی و رسانه ای) به کار بیفتد.
بازوی فکری در ایران از سال های خیلی دور یعنی از اواسط جنگ آغاز شد در همین راستا یک تفکر روشنفکری جدید از میان نیروهای مسلمان بیرون می آید که رهبری آن به عهده عبدالکریم سروش و مجله کیهان فرهنگی است (در آن زمان مدیریت مجموعه کیهان با سید محمد خاتمی بود.)
مقالاتی که سروش در این مجله به نگارش در می آورد موضوعات خاصی را در پی داشت به طور نمونه سروش در اولین مقالات خود این موضوع را انتخاب می کند که چیزی به عنوان غرب وجود ندارد که بخواهیم در مورد غرب زدگی صحبت کنیم و اینگونه مبارزه با غرب زدگی را که یکی از گفتمان های مهم انقلاب بود زیر سئوال می برد. آنها زیر پایه های فرهنگی انقلاب را آرام آرام هدف گرفته و از میان می بردند. از همان زمان یک تیپ نوچه پروری و استبداد فکری در بحث تفکرشان مطرح بود که آن را پنهان نگه می داشتند. اگر ما فرض کنیم که غرب و استبداد وجود ندارد دیگر شعارهای انقلاب از قبیل استقلال و آزادی معنا پیدا نمی کند.
*جریان فکری کودتا، پایه های تفکر امام خمینی(ره) را می زدند
این روند ادامه یافته و یک به یک پایه های تفکر امام را می زند پایه هائی مثل وحدت دیانت و سیاست، ولایت فقیه، و بدینسان زمینه برای غربی شدن و آمریکایی شدن را فراهم نمودند. "
وی در ادامه می گوید: "افراد دیگری مانند سریع القلم، ناصر هادیان و هادی سمتی با تفکرات خاصی شروع به تئوری سازی در زمینه تأمین منافع آمریکا در ایران کردند. آنها موضوعاتی مانند انرژی اتمی و موشکی، حمایت از لبنان و فلسطین را آرام آرام مورد هجوم قرار می دادند. این تئوری ها در مراکز تحقیقاتی مختلفی در دولت اصلاحات پرداخته شد و در مطبوعات به صورت گسترده در جامعه پخش می شد.
تاریخ : شنبه 88/5/10 | 11:23 عصر | نویسنده : سعید | نظرات ()
خبرگزاری فارس: عضو مجمع روحانیون مبارز گفت: پس از انتخابات در جلسه مشترکی هاشمی رفسنجانی، موسوی و خاتمی با یکدیگر هم قسم شدند که پشت یکدیگر را خالی نکنند و بنده نمیدانم که این تنها نگذاشتن و یاری کردن یکدیگر پس از 11 میلیون فاصله رای برای چه بود.
? گزارش تصویری مرتبط
-------------------------------
به گزارش خبرنگار سیاسی خبرگزاری فارس، محمد علی ابطحی عضو مجمع روحانیون مبارز در ادامه سخنان خود در جلسه علنی دادگاه رسیدگی به جرایم پس از انتخابات گفت: زمانی که قرار بود موسوی مدارک مربوط به بحث تقلب در انتخابات را مطرح کند به خاطر دارم در جلسه مجمع روحانیون مبارز وقتی بحث ارائه مدارک تقلب در انتخابات مطرح شد یکی از دوستان که قبلا وزیر کشور هم بود گفت همه این مدارک اگر جمع شود و درست باشد 700 هزار رای بیشتر نمیشود. بنده وقتی از موسوی به عنوان هندوانه سربسته یاد کردم به خاطر همین توهمات بود که در موسوی وجود داشت که وی امکان تقلب 11 میلیونی را امکان پذیر میدانست.
وی افزود: پس از انتخابات هاشمی رفسنجانی، موسوی و خاتمی در جلسه مشترکی همقسم شدند که پشت یکدیگر را خالی نکنند و بنده نمیدانم که این تنها نگذاشتن و یاری کردن یکدیگر پس از 11 میلیون فاصله برای چه بود.
عضو مجمع روحانیون مبارز تصریح کرد: شاید خاتمی دلیل خود را داشت، موسوی شاید کشور را نمیشناخت ولی خاتمی با همه ارادتی که به وی دارم اتفاقا برعکس همه مسائل را میدانست، توانایی و اقتدار مقام معظم رهبری را میشناخت اما به خاطر اتفاقات موسوی را همراهی کرد که این همراهی خائنانه بود.
ابطحی اضافه کرد: هاشمی در ذهن خود قصد انتقام از احمدینژاد و مقام معظم رهبری را داشت؛ اینها همه مسائلی بود که در ذهن موسوی به عنوان توهم همراهی شکل گرفته بود.
وی با اشاره به نقش مجمع روحانیون مبارز خاطرنشان کرد: واقعا مجمع روحانیون منتسب به امام و انقلاب بود لذا حداقل باید این انتصاب را نگه میداشت.
عضو مجمع روحانیون مبارز تصریح کرد: بنده خودم را نیروی اصلاحطلب میدانم؛ لذا میگویم که خاتمی حق نداشت ظرفیت اصلاحات را به پای موسوی بریزد حتی موسوی هم این ظرفیت را نداشت. البته بنده طرفدار ریاست جمهوری احمدینژاد نبودم ولی زمانی که 11 میلیون در انتخابات فاصله ایجاد شد به عنوان کسی که طرفدار مردمسالاری هستم این مسئله را نپذیرفتم و با این موضوع جلوی فضای رشد مدنی را گرفته و به فرهنگ و تاریخ ایران خیانت کردهام. ولی اگر به جای پیام به موسوی به احمدینژاد تبریک میگفتیم امروز بهترین وضعیت را در تاریخ ایران دارا بودیم.
ابطحی با اشاره به حضور خود در برخی راهپیماییهای غیرقانونی خیابانی تاکید کرد: کار بدی کردم که در راهپیماییها شرکت کردم ولی کروبی به بنده گفت که ما با این رای کم نمیتوانیم مردم را به خیابانها دعوت کنیم. ولی خود برویم تا به نوعی اعتراضمان را نشان بدهیم.
وی اظهار داشت: موسوی به کروبی پیغام داده بود که من چیزی برای از دست دادن ندارم، موسوی اگرچه چیزی برای از دست دادن نداشت ولی با توجه به رای 13 میلیونی با این پیگیری آشوبها خیلی چیزها را از دست داد و ما افتخار این حضور 40 میلیونی را از دست داده و آنرا خدشهدار کردیم ما میتوانستیم در دنیا بهتر از این باشیم.
عضو مجمع روحانیون مبارز ادامه داد: موسوی در بسیاری از موارد میگفت من طرفدار مردم مسلمان هستم. این درحالی است که این آشوبها دلبستگیهای مردم مسلمان را نسبت به ایران قطع کرد، موسوی میگفت که من طرفدار خط امام هستم و همیشه روی نظام و امام تاکید میکرد، بنده میگویم که هیچکس نمیتواند روی امام و نظام تاکید کند ولی در عین حال کوچکترین عملی انجام دهد که نظام را هم به خطر بیندازد. چرا که امام فرمودهاند حفظ نظام از اوجب واجبات است.
ابطحی اضافه کرد: اگر مقام معظم رهبری نبودند یا اگر ایشان یک قدم به عقب مینشستند امروز هلال ناامنی ایران، افغانستان و پاکستان شکل میگرفت و درصورتی که این هلال تشکیل میشد دیگر هیچ جا اثری از انقلاب نمیماند. از این رو ملت ایران باید از تیزهوشی مقام معظم رهبری و سربازان با نام و بی نام ایران که این کشور را از این مسئله نجات دادند تشکر کند.
وی با بیان اینکه معمولا ما نیمی از شجاعت را تعریف کردهایم اظهار داشت: شجاعت بزرگتری هم وجود دارد که بنده از آن استفاده میکنم لذا اگر انسانی احساس کند که به دیدگاهی رسیده و این دیدگاه به نفع نظام است بیان آن شجاعانهتر است از بیان دیدگاه و نظر اپوزیسیون در مقابل حکومت و نظام.
عضو مجمع روحانیون مبارز در ادامه تاکید کرد: به همه دوستان میگویم و همه دوستانی که صدای ما را میشنوند بدانند که موضوع تقلب در ایران دروغ بود و در واقع تقلب موضوعی بود تا آشوبها شکل بگیرد تا ایران همانند افغانستان و عراق بشود، تا جایی که کشور دچار آسیب و سختی بشود.
تاریخ : شنبه 88/5/10 | 8:47 عصر | نویسنده : سعید | نظرات ()
به گزارش خبرگزا ری فارس به نقل از مجمع تشخیص مصلحت نظام، اداره کل روابط عمومی مجمع تشخیص مصلحت نظام با توجه به اظهارات یکی از بازداشتشدگان اخیر در خصوص هم قسم شدن آیتالله هاشمی رفسنجانی با آقایان خاتمی و موسوی در جهت پشتیبانی از همدیگر، آورده است: این خبر از اساس کذب محض است و معلوم نیست در چه شرایط و ملاحظاتی بیان شده است.
در ادامه این نامه آمده:
جهت تنویر افکار عمومی به اطلاع میرساند در دیداری که بعدازظهر شنبه و بعد از جلسه مجمع تشخیص مصلحت نظام و نه روز دوشنبه با حضور آقایان خاتمی، موسوی و حاج حسن خمینی انجام شده بود، آقای خاتمی اعلام مواضع خود را به تشکیل جلسه مجمع روحانیون مبارز موکول کرده و آقای موسوی نیز مواضع خود را با صدور بیانیهای که قبلا منتشر شده اعلام کرده و آیتالله هاشمی رفسنجانی نیز در آن جلسه بر رعایت موازین قانونی در اعلام مواضع و پیگیری خواسته ها تاکید کرده بودند و همانگونه که آیتالله هاشمی رفسنجانی در نامه مورخ 19/3/88 خود تصریح کردهاند، در این انتخابات از هیچ یک از نامزدها حمایت نداشتند و در جریان حوادث بعد از انتخابات کوچکترین دخالتی نکردهاند و نظر ایشان برای برون رفت از وضع نامناسب جاری همان است که در خطبههای نماز جمعه مورخ 26/4/88 بیان کردهاند. پس هرگونه مطلبی خارج از این چارچوب کذب محض میباشد.
انشاءالله همه ما در بیان مطالب و همچنین اعتراف گرفتن از بازداشتشدگان اخیر برای خوشایندی یک جریان خاص، اصل و اساس نظام را زیرسئوال نبریم.
تاریخ : شنبه 88/5/10 | 8:40 عصر | نویسنده : سعید | نظرات ()
خبرگزاری فارس: شبکه خبری "العربیه " با اشاره به خبر محاکمه متهمین به ایجاد آشوبها در ایران و اعترافات محمدعلی ابطحی عضو روحانیون مبارز ، این اعترافها را کودتا علیه اصلاح طلبان ارزیابی کرد.
? گزارش تصویری مرتبط
-------------------------------
به گزارش فارس، شبکه "العربیة " گزارش داد که "محمد علی ابطحی " عضو روحانیون مبارز اعتراف کرد، تظاهراتی که در پی اعلام نتایج انتخابات ریاست جمهوری در ایران برپا شد«اقدامی اشتباه در جهت ایجاد بیثباتی در کشور» بود.
این شبکه خبری همچنین گزارش داد که محاکمه یکصد نفر از متهمان که در تظاهرات اعتراضآمیز شرکت داشتند، امروز آغاز شده است.
العربیه همچنین به نقل از ابطحی نوشت که خاتمی، میرحسین موسوی و هاشمی رفسنجانی رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام«قسم خورده بودند که با یکدیگر همکاری کنند» و «تقلب رمز آغاز آشوبها» بود.
این شبکه خبری در ادامه گزارش داد که ابطحی به شرکت در «تظاهرات غیرقانونی» در اعتراض به نتایج انتخابات اعتراف کرد و گفت که «موسوی شایستگی رهبری اصلاحطلبها را ندارد» وی همچنین تأکید کرد که «خاتمی و رفسنجانی سعی داشتند از آیتالله خامنهای انتقام بگیرند».
العربیه سپس به واکنش اصلاحطلبها به محاکمه ابطحی اشاره کرد و نوشت که اصلاحطلبها در پارلمان ایران اعترافات ابطحی را در چارچوب توطئه علیه رهبران اصلاحطلب دانستند.
تاریخ : شنبه 88/5/10 | 8:38 عصر | نویسنده : سعید | نظرات ()
خبرگزاری فارس: عضو شورای مرکزی حزب کارگزاران با تاکید بر اینکه به دلیل زاویه گرفتن از ولایت فقیه ما دچار نوعی نفاق شدیم و در این نقطه قرار گرفتیم، افزود: با صدای بلند اعلام میکنم هر گروهی که در جریان تضعیف نظام قرار گرفت باید پایان رفتار سیاسی خود را اعلام کند.
? گزارش تصویری مرتبط
-------------------------------
به گزارش خبرنگار سیاسی خبرگزاری فارس، محمد عطریانفر، عضو شورای مرکزی کارگزاران سازندگی، صبح امروز شنبه در جلسه محاکمه عوامل اغتشاشات اخیر با عنوان یکی از متهمان گفت: در کشور به عنوان چهرهای رسانهای شناخته میشوم و بنیانگذار روزنامه همشهری بوده و در روزنامه شرق نیز که بعضا مقالاتی از عباس میلانی در آن به چاپ میرسید بنده نقش ایجابی نداشته و در تولید دخالتی نمیکردم و فقط نقش کنترلی را بر عهده داشتم.
تاریخ : شنبه 88/5/10 | 8:37 عصر | نویسنده : سعید | نظرات ()
استاد اصغر طاهرزاده از معلمان برجسته اخلاق، فلسفه، تفسیر و عرفان در شهر اصفهان است. گفتار زیر از سلسله مباحث اخلاقی وی درخصوص ماه شعبان المعظم است:
رسول خدا«صلّیاللهعلیهوآله» فرمودند: «إِنِّی رَسُولُ اللَّهِ إِلَیْکُمْ أَلَا إِنَّ شَعْبَانَ شَهْرِی فَرَحِمَ اللَّهُ مَنْ أَعَانَنِی عَلَى شَهْرِی»[1] من فرستاده خدا به سوی شما هستم، بدانید که شعبان ماه من است، خدا رحمت کند کسی را که مرا در این ماه همراهی و مدد نماید.
این حدیث شریف روشن میکند که روح و روان انسانها در این ماه آنچنان آمادهی ارتباط با حقایق معنوی میشود که میتوانند رسالت رسول خدا«صلّیاللهعلیهوآله» را بفهمند و بفهمانند و از این طریق، رسول خدا«صلّیاللهعلیهوآله» را یاری کنند.
امیرالمؤمنین «علیهالسلام» در رابطه با حدیث فوق میفرمایند: «مَا فَاتَنِی صَوْمُ شَعْبَانَ مُنْذُ سَمِعْتُ مُنَادِیَ رَسُولِ اللَّهِ«صلّیاللهعلیهوآله» یُنَادِی فِی شَعْبَانَ وَ لَنْ یَفُوتَنِی فِی أَیَّامِ حَیَاتِی صَوْمُ شَعْبَانَ إِنْ شَاءَ اللَّهُ».[2] از آن وقت که سخن منادیِ رسول خدا«صلّیاللهعلیهوآله» را که فرمود شعبان ماه من است، شنیدم تاکنون روزه آن ماه از من فوت نشده و إنشاءالله تا آخر عمر هم فوت نخواهد شد. ادامه مطلب...
تاریخ : شنبه 88/5/10 | 12:18 صبح | نویسنده : سعید | نظرات ()
عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام گفت: هاشمی از ابتدا نیز احمدینژاد را قبول نداشت و وی با ادامه کار این دولت موافق نبود و اگر چه به صورت علنی مشهود نبود اما تمام تلاش خود را به کار بست تا فردی غیر از احمدینژاد در این دوره رأی بیاورد.
به گزارش رجانیوز، سید مرتضی نبوی عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام در هشتمین اردوی آموزشی دانشجویان دختر دانشجویان سراسر کشور که در دانشگاه عباسپور برگزار میشود، در پاسخ به سؤال یکی از دانشجویان مبنی بر اینکه با توجه به اتفاقات اخیر که در دولت افتاده مواضع هاشمی رفسنجانی نسبت به این وقایع چیست، یادآور شد: هاشمی رفسنجانی مواضع خود را در نماز جمعه اعلام کرده اما چیزی که واضح است این است که هاشمی از ابتدا نیز احمدینژاد را قبول نداشت و وی با ادامه کار این دولت موافق نبود و اگر چه به صورت علنی مشهود نبود اما تمام تلاش خود را به کار بست تا فردی غیر از احمدینژاد در این دوره رای بیاورد.ادامه مطلب...
تاریخ : شنبه 88/5/10 | 12:17 صبح | نویسنده : سعید | نظرات ()
ثانیهنیوز- حمید رسایی- حوادث روزهای اخیر به ناچار یکی مثل من را که پذیرفته در قالب این فضای بی مرز با مخاطبانش ارتباط برقرار کند، مجبور می کند که علی رغم کمبود وقت و فشار کاری ، با فاصله کوتاه تری یادداشت های خود را بر روی سایت قرار دهد. در آخرین یادداشتی که در همین قسمت قرار دادم در خصوص ملاقاتی با دکتر احمدی نژاد بود و در آن ضمن ارائه تحلیلی در خصوص رفتار آقای مشایی ، اظهار امیدواری کردم که خدا کند آقای مشایی با عملش تحلیل ما را به دیوار بکوبد! آقای مشایی استعفا داد هر چند پس از انتشار عمومی نامه رهبری. دو روز قبل نیز رهبر معظم انقلاب در سخنانی ضمن حمایت تلویحی از آقای احمدی نژاد و مشایی، استفاده از این شخصیت مورد اعتماد رییس جمهور را در جایگاه های اداری دیگر باز گذاشت و در واقع باب اعتراض های بعدی در این خصوص را بست، به همین دلیل هر چند برخی می توانند همچنان منتقد باشند اما به نظرم معترض بودن درست نیست و برخلاف جهت گیری رهبر انقلاب است. باید پذیرفت که این انتصابات از جمله اختیارات رییس جمهور است و جز جایگاه رهبری انقلاب که بر اساس مبانی شرعی و اصول صریح قانون اساسی می تواند با آن مخالفت کند، دیگر اشخاص در هر جایگاهی حق اعتراض و یا دستور تغییر ندارد و فقط می توانند منتقد باشند. حوادث اخیر که به دنبالش یادداشت ها و مصاحبه های افراد مختلف منتشر شد، متاسفانه رییس جمهور مکتبی و ولایت پذیر را در مظان اتهامی نادرست قرار داد . این تعلل در اجرای فرمان رهبری از آنجا که برای بسیاری از دوستداران و حامیان احمدی نژاد و حتی مخالفانش غیر منتظره بود ، سبب شد تا شائبه این که احمدی نژاد هم مانند برخی از شخصیت های سیاسی دیگر در برابر اجرای فرامین قانونی رهبری مقاومت می کند و حاضر به پذیرش آن نیست، تقویت شود. در حالی که این تصور در خصوص احمدی نژاد که بارزترین ویژگی وی همسویی با رویکردهای ولایت است ، منصفانه نیست . به همین دلیل لازم دیدم تا به دو خاطره ام با آقای احمدی نژاد اشاره کنم . چهار سال قبل پس از رقابتی سخت و سنگین بین دو کاندیدا وقتی مردم احمدی نژاد را با رای هفده میلیونی برگزیدند، بنده و برخی از دوستان فعال دیگر به منظور جلسه ای در منزل پدری دکتر احمدی نژاد بودیم – که خدایش بیامرزد – جلسه به اتمام رسید و کم کم تلفنی و حضوری اخبار صندوق های مختلف رسید و تا حدودی ترکیب آرای مردم که حکایت از پیروزی دکتر می کرد، مشخص شد. صحبت ها و تحلیل های مختلفی بین دوستان رد و بدل شد و از جمله بنده به آقای احمدی نژاد گفتم که پس از ارتحال امام ، رابطه روسای جمهور و رهبری انقلاب از آن قالب عاطفی و ولایت پذیری بیرون آمد حتی برخی از روسای جمهور خودشان را در حد رهبری دانستند و برخی دیگری اساسا صاحب اختیار منصب ریاست جمهوری نبودند و کار در دست احزاب ساختار شکن بود ... گفتم که متدینین و بچه های انقلاب انتظار دارند که از این دوره، رابطه شما با رهبری ، زنده کننده آن رابطه با امام باشد. آقای احمدی نژاد در پاسخ گفت : فلانی ما آمده ایم تا تیرها به ما بخورد نه به رهبری ! جمله دکتر خیالم را راحت کرد . از حق نگذریم در طول چهارسال گذشته نیز احمدی نژاد با تمام توان با حرکت در مسیر خط رهبری توانست موفق باشد و در مواقع بسیاری نیز تیرها را به جان خرید. هرچند در طول این چهار سال در موارد متعددی نیز رهبری انقلاب با توجه به رویکردها و کارکردهای درست رییس جمهور ، خودش را در برابر تیرهای مخالفان و منتقدان بی انصاف قرار داد تا مدیر اجرایی اش سالم بماند و بتواند کار کند که این رفتار ایشان خود نیاز به تحلیل جداکانه دارد و... چهار سال گذشت تا چهار روز پیش ... مجددا توانستم رییس جمهور را در حالی که عازم جلسه ای بود، ببینم و خاطره منزل پدری شان را یادآوری کنم . احمدی نژاد با تبسمی گفت : من همان آدمم و عوض نشده ام ! گفتم : دکتر عزیز از نامه آقا که در روز شنبه ارسال شده تا به امروز چهار روز می گذرد ... گفت : من دوشنبه با ایشان ملاقات داشتم و در حال تدبیر برای نحوه اجرای حکم آقا و حل موضوع هستم ، عجله نکنید به زودی حل می شود ... من به احمدی نژاد به عنوان بازوی رهبری اعتماد داشتم و دارم و هرگز اتهام مخالفت با رهبری را از مدیری که چهار سال در این مسیر مردانه ایستاده و مبانی بسیار محکمی در این خصوص دارد ، نمی پذیرم. هر چند معتقدم که از باب «اتقوا من مواضع التهم» باید از تعلل و تاخیر در اجرای دستور رهبری پرهیز می شد تا این ظن نادرست در دل دوستان جان نگیرد. احمدی نژاد مانند فرمانده ای است که در وسط میدان جنگ باید فرماندهی کند ، تصمیم بگیرد و گرفته، اما فرمانده ارشدش این تصمیم را به ضرر کلیت و نتیجه این میدان جنگی می داند و به او ابلاغ هم می کند اما او همچنان برای حل مشکل کمی تامل می کند و در نهایت با اعلام عمومی ابلاغ ، راه تاخیر بسته می شود تا مصلحت بزرگ تر این میدان جنگی و حتی این مدیر لایق و توانمند و وهوشیار تحقق یابد. فراموش نکنیم، تفاوت بسیار است میان کسی که اساسا به قرارگاه فرماندهی اعتقاد ندارد و یا اساسا فرمانده ارشد را قرارگاه را قبول ندارد با کسی که همه این امور را قبول دارد اما در میانه میدان ، برای لحظاتی به دلایل مختلف در اجرای فرمان فرمانده ارشدش تعلل می کند ! آیا باید بیش از یک اشتباه با آن برخورد کرد ؟ می دانم که برخی خناسان زخم زبان می زنند ، کافی است که به آنها ولایت پذیری خودمان را یادآوری کنیم که حتی وابستگی ، حمایت و علاقه ما به احمدی نژاد هم نمی تواند آن را کم رنگ کند و همچنین به یادشان بیاوریم کسانی را که نه چهار روز بلکه چهار سال و حتی بیش از آن، چهارده سال فرمان رهبری شان را به زمین نهادند و هر روز یک توجیه کردند و حتی امروز هم رو در روی رهبری ایستاده اند، شاخ و شانه می کشند و تهدید می کنند و ... البته همان ها در این چند روز برای سوءاستفاده از فرصت ها به میدان آمده اند و مصاحبه می کنند و دم از ولایت پذیری و رفاقت با رهبری می زنند ، خدا را شکر ! بالاخره حوادث این چند روز برخی را به این مواضع واداشت. مراقب باشیم در میانه این فتنه ها از ما سواری نگیرند و شیری ندوشند. کن فی الفتنة کابن اللبون، لاظهر فیرکب و لا ضرع فیحلب. تمام چشم ها و گوش ها باید به سمت فرمانده اصلی باشد یعنی مقام معظم رهبری تا فتنه ها کور شود. |
تاریخ : پنج شنبه 88/5/8 | 11:36 عصر | نویسنده : سعید | نظرات ()
یاد خدا و انس با پروردگار در دلهایی جا دارد که به حقیقت معاد وبازگشت و پیمودن راههای پرپیچ و خم و هولناک اعتقاد داشته باشد . یادآوری بزرگی و عظمت روز واپسین و تدبیر برای نجات از مهلکه ها ، انسان را نیازمند یک نیروی پشتیبانی با عظمت تر می کند اینجاست که یاد خدای عظیم وانس با اوموجب آرامش دل مضطرب میشود و چقدر شیرین است این یاد و چقدر دلنشین است این ذکر .
طبیعی است که تا احساس نیاز نصب العین نشود ، تا عجز وناتوانی از زیر زنگارها و غبار غرور و کبر نمایان نشود ، تا ترس از عذاب و اتش نباشد ، برای انسانی که خود را نشناخته ، ذکر و یاد خدا بسیار سنگین و با اشمئزاز(1) خواهد بود چراکه اعتقادی به آخرت ندارد البته این پایین مرتبه خداشناسی و بندگی است که در ورایات ما آمده .
گاهی ، بعضی از ارزشها طی زمانهای متمادی دستخوش تغییرات میشود گاهی بعضی از آداب و رسوم و فرهنگ که هویت انسان و یا یک جامعه را در برمیگیرد به علت هجمه فرهنگهای دیگر به دست فراموشی سپرده میشود ، در اثر این تغییرات و فراموشی و غفلت ،هویت بومی ویا ملی نیز تغییر پیدا میکند ، غفلت از فرهنگ خود و اداب ورسوم و سنت های پاک خود درواقع غفلت از هویت و منیت خود است واین یعنی دگرگون شدن هویت و انقطاع یک نسل از نسلی دیگر است .
آنچه که انسان را مورد این همه فضل و اکرام الهی کرده وتمام موجودات عالم به خدمت او برخاسته انسانیت او و ان ودیعه الهی و ان فطرت و سرشت پاک اوست .فطرتی که میتواند مظهر تجلی صفات الهی باشد نباید مورد غفلت و فراموشی واقع شود چراکه فراموش کردن آن و مشغول هوسها و امیال نفسانی شدن باعث غفلت از انسانیت واز بین بردن کرامت و عزت خود به عنوان افضل مخلوقات و تبدیل شدن به اسفل مخلوقات و پسترین انها میشود . همه اینها دریک چیز خلاصه میشود و ان غفلت از یاد خداست ( نسواالله فانساهم انفسهم )
همانطور که در قران امده خدافراموشی خود فراموشی بهمراه دارد واین همان سقوط در پرتگاههای گمراهی و دگرگونی است .
پاسداری و مراقبت از این گوهردرونی در برابر گزندها و اسیبهای بدخواهان هنر بندگان راستین الهی است و تنها با یاد روز بازگشت و یاد خدا محقق میشود .
پس یاد مرگ وآخرت ، یادخداوالتجا و تضرع به درگاه او را دردل زنده میکندو انسان به خودشناسی ودرنتیجه طی طریق سعادت رهنمون میکند.
1-.( واذا ذکر الله وحده اشمئزت قلوب الذین لایومنون بالاخره زمر ایه 44)
تاریخ : پنج شنبه 88/5/8 | 10:42 عصر | نویسنده : سعید | نظرات ()