سفارش تبلیغ
صبا ویژن

چکیده مطالب گذشته اکسیر عشق ومحبت  : (عشق یعنی اوج علاقه واحساسات میباشد .عشقی که سازنده و مطلوب انسان وانسانیت اوست ودر قرآن به مودت و رحمت  تعبیر شده عشق ورزیدن به فضایل وخوبیها وشیفتگی سجایای انسانی وجمال حقیقت است واین نوع  عشق برای انسان پسندیده و سفارش شده  وبنابر آنچه که در روایات آمده دین وآیین رستگاری محمدی صلی الله علیه وآله  چیزی جز عشق نمیباشد . 

این مودت ورحمت نمودهای متفاوتی دارد که در قرآن آمده  مانند عشق به خدا ، عشق خدا به مومنان ، عشق به اولیا ء،عشق مومنان به همدیگر ، عشق به همسر و... 

آثاری که این عشق ( عشق سازنده ) در وجود انسان خواهد داشت این است که قوای خفته را بیدار ونیروهای بسته ومهار( نشده) راآزاد میکند نظیر شکافتن اتمها وآزاد شدن نیروهای اتمی . الهام بخش است وقهرمان ساز ، نفس را تکمیل واستعدادات حیرت انگیز باطنی راظاهر میسازد .از نظر قوای ادراکی الهام بخش واز نظر قوای احساسی ،اراده وهمت را تقویت میکند.  کرامت و(خرق) عادت به وجود میاورد .

روح را از مزیجهاوخلطها پاک میکند وبه عبارت دیگر  تصفیه گراست . صفات رذیله ناشی از خودخواهی ویاسردی وبی حرارتی را از قبل بخل ،امساک ،جبن ،تنبلی ، تکبروعجب ، ازمیان میبرد ،حقده ها وکینه ها را زایل میکند وازبین برمی دارد …

یک نمونه عشق وجوددارد که از مقوله شهوت مخصوصا شهوت جنسی است  به نام عشق مخرب و حیوانی   ، درعشقهای حیوانی ،تمام عنایت واهتمام عاشق به صورت معشوق وتناسب اعضاء ورنگ وزیبائی پوست اوست وآن غرایز است که انسان رامیکشد ومجذوب مسازد ،اما پس از اشباع غرایز دیگر آن اتشها فروغ ندارد ، به سردی میگراید وخاموش میگردد .این نوع عشقها فضیلت کش است   وخطرناک ،انسان را به سوی هیچ فضیلتی سوق نمیدهد بلکه بسیار از رذایل اخلاقی را دروجود انسان ریشه دارتر میکند  . بنابراین  بایدبا نیروی عفاف و تقوا مانع از بوجود آمدن چنین عشقهایی شد . )

 

 

حال توجه شما را به قسمت چهارم اکسیر عشق ومحبت  جلب مینمایم  .  ( پایین صفحه )

 




تاریخ : جمعه 86/10/21 | 2:26 عصر | نویسنده : سعید | نظرات ()

قسمت چهارم : 

دراین قسمت  پاسخ این  سوال را خواهیم داد که آیا عشق وعلاقه به اولیاء ودوستی نیکان ، خود هدف است یا وسیله  ایست برای تهذیب نفس واصلاح اخلاق وکسب فضایل وسجایای انسانی . 

خواجه نصیرالدین طوسی  درشرح اشارات بوعلی میگوید :

                               « عشق نفسانی آنست که مبدآاش همرنگی ذاتی عاشق و معشوق است ،بیشتر اهتمام عاشق به روشهای معشوق وآثاری است که از نفس وی صادر میگردد .این عشق است که نفس را نرم وپرشوق ووجد قرار میدهد ،رقتی ایجاد میکند که عاشق راازآلودگیها ی دنیایی بیزار میگرداند .» 

 محبت بسوی  مشابهت و مشاکلت می راند وقدرت آن سبب میشود که محب به شکل محبوب درآید محبت مانند سیم برقی است که از وجود محبوب  به محب وصل گردد وصفات محبوب را بوی منتقل سازد واینجاست  که انتخاب  محبوب اهمیت اساسی دارد  .لهذا اسلام درموضوع دوست یابی و اتخاذ صدیق بسیار ا هتمام  ورزیده  ودراین زمینه آیات و  روایاتی بسیار وارده شده است ، زیرا دوستی همرنگ ساز  است و زیباساز و غفلت آور ، آنجا که پرتو افکند عیب را هنر میبیند وخاررا گل ویاسمن .

                                   درروایتی  آمده که ابن عباس گفت درمحضر پیغمبر بودیم پرسیدند بهترین همنشینان کیست ؟ حضرت فرمود :

                                         «آنکس که دیدنش شمارا بیاد خدا بیندازد و  گفتارش بردانشتان بیفزاید ورفتارش شمارابیاد آخرت وقیامت بیندازد »

بشر به اکسیر محبت نیکان و پاکان سخت نیازمند است ، که محبت بورزد ومحبت پاکان اورا با آنها همرنگ و همشکل قرار دهد .

 برای اصلاح اخلاق و تهذیب نفس طرق مختلفی پیشنهاد شده است ولی اهل عرفان و سیروسلوک به جای پویش راه عقل و استدلال راه محبت وارادت را پیشنهاد میکنند . میگویند کاملی را  پیدا کن ورشته محبت وارادت اورا به گردن  دل بیاویز که از راه عقل واستدلال هم بی خطرتر است وهم سریعتر .بعقیده آنان  محبت وارادت به پاکان همچون دستگاه خودکاری ، خود بخود رذایل را جمع میکند وبیرون  میریزد . حالت مجذوبیت اگر بجا بیفتد از بهترین حالات است واینست که تصفیه گرو نبوغ بخش است .

تجربه نشان داده  است که آن اندازه که مصاحبت نیکان و ارادت ومحبت آنان درروح موثرافتاده است  خواندن صدها جلد کتاب اخلاقی موثر نبوده است ..

انسانی که قبلا هرچه تصمیم  میگرفت  عبادت یا عمل خیری انجام دهد باز سستی درارکان همتش راه میافت وقتی  که محبت وارادت آمد دیگر آن سستی ورخوت میرود وعزمش راسخ وهمتش نیرومند میگردد.

تاریخ ،بزرگانی راسراغ دارد که عشق وارادت به کملین _لااقل درپندار ارادتمندان _ انقلابی درروح وروانشان بوجود آورده است ، ملای رومی یکی از آن افراد است ، اوازاول اینچنین سوخته وپرهیجان نبود ، مردی دانشمند بود اما سرد وخاموش درگوشه شهرش مشغول تدریس بود ، ازروزی که با شمس تبریزی برخورد کرد وارادت به او دل وجانش رافراگرفت  دگرگونش ساخت وآتشی دردرونش برافروخت ...اشعار این مرد همه اش موج و حرکت . دیوان شمس را به یاد مراد و محبوب خویش سروده است ....

 

آیا برای ما محبوبی انتخاب شده ؟

قرآن سخن پیامبران گذشته راکه نقل میکند میگوید همگان  گفتند : ما از مردم مزدی نمیخواهیم تنها اجر ما برخداست .

اما پیغمبر خاتم خطاب میکند : قل لا اسئلکم علیه اجراً الا المودة فی القربی /  23:42   بگو از شما مزدی را درخواست نمیکنم مگر دوستی خویشاوندان نزدیکم .

اینجا جای سوال است که چرا سایر پیامبران هیچ اجری مطالبه نکردند ونبی اکرم برای رسالتش مطالبه مزد کرد ، دوستی خویشاوندان نزدیکش را بعنوان پاداش رسالت ازمردم خواست ؟

قرآن خود به این سوال  پاسخ میدهد :بگو مزدی را که درخواست کردم چیزی است که سودش عاید خود شماست ، مزد من جز برخدا نیست ./47:34   

یعنی آنچه را من به عنوان مزد خواستم عاید شما میگردد نه عاید من ،این دوستی کمندی است برای تکامل واصلاح خودتان ،این اسمش مزد است والا در حقیقت خیر دیگری است که بشما پیشنهاد میکنم ، ازاین نظر که اهل بیت وخویشان پیغمبر مردمی هستند که گرد آلودگی نروند ودامنی پاک وپاکیزه دارند .محبت وشیفتگی آنان جز طاعت از حق و پیروی از فضایل نتیجه ای نبخشد ودوستی آنان است که همچون اکسیر ، قلب ماهیت میکند و کامل ساز است .                      

                                          خدایا عشق و محبت محمد وال محمد را روزیمان بفرما

 




تاریخ : جمعه 86/10/21 | 2:24 عصر | نویسنده : سعید | نظرات ()

قسمت سوم

 

گفتیم که عشق ومحبت تنها منحصر به عشق حیوانی جنسی وحیوانی نسلی نیست بلکه نوع دیگری ازعشق وجاذبه هست که درجوی بالاتر قراردارد واساساً ازمحدوده ماده ومادیات بیرون است وازغریزه ای ماوراء بقا نسل ،سرچشمه میگیرد ودرحقیقت فصل ممیز جهان انسان وجهان حیوان است وآن عشق معنوی وانسانی است ، عشق ورزیدن به فضایل وخوبیها وشیفتگی سجایای انسانی وجمال حقیقت .

 

  این عشق است که درآیات بسیاری ازقرآن ،با واژه محبت واحیاناً واژه «ود یا مودت » از آن یاد شده است .این آیات درچند قسمت قرارگرفته اند:

 1-آیاتی که دروصف مومنان است وازدوستی ومحبت عمیق آنان نسبت به حضرت حق ، یانسبت به مومنان سخن گفته است .

        والذین امنوا اشد حباً لله    آنانکه ایمان آورده اند دردوستی خدا سختترند/  2:165  

2-آیاتی که ازدوستی حضرت حق نسبت به مومنان سخن میگیرد:

   ان الله یحب التوابین ویحب المتطهرین   /222:1   خدادوستدارد توبه کنندگان وپاکیز گان را .

   والله یحب المحسنین  /148:3/13:5     خدادوست دارد نیکوکاران را .

   ان الله یحب المتقین /9: 4-7   خدادوست دارد  خودنگه داران را  

 و...

3- آیاتی که متضمن دوستی های دوطرفی ومحبتهای متبادل است :

قل ان کنتم تحبون الله فاتبعونی یحببکم الله ویغفرلکم ذنوبکم/ 31:3

 بگو اگردوست دارید خدارا ، ازمن پیروی کنید تاخدا دوستتان بدارد وگناهانتان رابرایتان ببخشاید.

....  وجعل بینکم مودة ورحمة /21:30  درمیان شما باهمسر انتان دوستی قرارداد ومهرافکند .  

 

                 وآنچنانکه ازروایات برمی آید، روح وجوهر دین غیر از محبت چیزی نیست .

 

درمحضر امام باقر علیه السلام بودم ،مسافری از خراسان که آن راه دور را پیاده

طی کرده بود به حضور امام شرفیاب شد ، پاهایش راکه ازکفش درآورد، شکافته

شده وترک برداشته بود . گفت بخداسوگند من رانیاورد از آنجا که امدم مگردوستی

شما اهل بیت . امام فرمود به خداقسم اگر سنگی مارادوست بدارد ، خداوند

آن را بامامحشور کند وقرین گرداند « هل الدین الا الحب »

آیا دین چیزی غیر از دوستی است .

                                                                                                                

مردی به امام صادق علیه السلام گفت :

مافرزندانمان رابه نام شماوپدرانتان ،اسم میگذاریم  آیا اینکار ، ماراسودی  دارد؟

حضرت فرمود آری به خدا قسم  : و هل الدین الا الحب مگردین چیزی غیراز

دوستی  است ؟   سپس به آیه شریفه :( ان کنتم تحبون الله فاتبعونی یحببکم

الله . بگو اگردوست دارید خدارا ، ازمن پیروی کنید تاخدا دوستتان بدارد وگناهانتان

رابرایتان ببخشاید.)

استشهاد فرمود.

 

 اطاعت وپرستش حضرت حق به نسبت محبت وعشقی است که انسان به حضرت حق دارد همچنانکه امام صادق علیه السلام فرمود:

 خدا را نافرمانی کنی  واظهاردوستی او کنی  به جان خودم این رفتاری شگفت است . اگر دوستیت راستین بود  اطاعتش میکردی  زیرا که دوستدار ،مطیع  کسی است که اورا دوست دارد.

 

                در دوره عشق آموزی درمکتب حسین علیه السلام  نامنویسی کنیم

درآستانه ماه محرم الحرام و آغاز سال قمری جدید هستیم سالی که با عشق به حسین علیه السلام و اشک و برتن کردن لباس عشق آغازمیشه .

عشق رو باید از حسین وخانواده اش آموخت واگر عزم برعاشقی کردیم درابتدای سال عشق ،بایددل خودرا به حسین واهل بیتش  بسپاریم

 بسم الله باید گفت و حرکت را آغاز کرد ، چگونه ؟ خیلی آسان است پس از عزم وتصمیم باید از امام زمان بخواهیم  باتمام وجود ،که این عشق را نصیبمان کند . گوشه چشمی، عنایت آقا صدها گره از دل افسرده باز میکند  اصلا مقلب القلوب است . خودش فرموده هرکه از جدم حسین یادی کند وسپس برای تعجیل درفرجم دعا کند من نیز برای او دعا خواهم کرد . خوشا بحال کسی که امام زمانش برایش دعا کند .

خواهرم وبرادرم درخلوت  خود  از امام حسین یادی بکن از مصیبتهایش یادی بکن  وبعد درحق امام زمانت دعا کن آنگاه  خواهی دید که چگونه درخت عشق در دل سیراب میشه و ثمر میده  .  پس خلوت های خودرا دریابید و  در دوره عشق آموزی مکتب حسینی اینگونه نامنویسی کن .   التماس دعا

 

                       خداوندا  حب وعشق محمدوال محمد را دردلهای ما روزافزون بفرما .

 

 




تاریخ : دوشنبه 86/10/17 | 1:36 عصر | نویسنده : سعید | نظرات ()

 قسمت دوم :

 حصارشکنی (عشق)

عشق ومحبت قطع نظر از اینکه از چه نوعی باشد ( زمینی یا آسمانی ) وقطع نظر از اینکه محبوب دارای چه صفات ومزایایی باشد ، دلیرودلاور باشد ، هنرمند باشد یا عالم ویا دارای اخلاق وآداب وصفات مخصوص باشد ، انسان را از خودی و خودپرستی بیرون میبرد . خودپرستی محدودیت وحصار است

عشق به غیر مطلقاً این حصار را میشکند . تاانسان از خود بیرون نرفته است ضعیف است و ترسو وبخیل و حسود و بدخواه وکم صبرو خودپسندو متکبر ،روحش برق و لمعان ندارد ، هیجان ندارد ، همیشه سرد است و خاموش ، اما همینکه از خود پا بیرون نهاد وحصار خودی را شکست این خصائص وصفات زشت نابود میگردد. ...  عشق ، علاقه وتمایل انسان رابه خارج از وجودش متوجه میکند وجودش را توسعه داده وکانون هستیش را عوض میکند وبهمین جهت  عشق ومحبت یک عامل بزرگ اخلاقی وتربیتی است ،مشروط به اینکه خوب هدایت شود وبطور صحیح  مورد استفاده  واقع گردد.

 

( به نظر بنده شاید یکی از بزرگترین دلایل تاکید در خواندن دعای (اللهم ادخل اهل القبور السرور...) بعد از هرنماز در ماه مبارک رمضان ،  همین امریعنی عشق به دیگران وشکستن حصار ومحدویت خودی وخودپرستی باشد خوب است همیشه این دعا را بعد از هر نماز بخوانیم .  اللهم ادخل علی اهل القبور السرو ر اللهم اغن کل فقیر اللهم اشبع کل جائع اللهم اکس کل عریان و... ) ( دعای بعداز هرنماز ماه مبارک رمضان – مفاتیح اجنان )

       عشق سازنده یا خراب کننده

 (همانطور که در مطالب قبلی به آن اشاره شد ) علاقه به شخص یاشی  وقتی که به اوج شدت برسد ، بطوری که وجود انسان را مسخر کند و حاکم مطلق وجود او گردد عشق نامیده میشود . عشق اوج علاقه واحساسات است .

ولی نباید پنداشت که انچه به این نام خوانده میشود  یک نوع است . دونوع کاملا مختلف دارد ،آنچه از آثار نیک گفته شد مربوط به یک نوع ان ات و نوع دیگرآن کاملا مخرب و مخالف دارد .

      عشق مخرب

 احساسات انسان انواع ومراتب دارد. برخی از آنها از مقوله شهوت و مخصوصاً شهوت جنسی است واز وجوه مشترک انسان وسایر حیوانات است ، بااین تفاوت که درانسان بعلت خاصی که مجال توضیحش نیست اوج وغلیان زائد الوصفی میگیرد وبدین جهت نام عشق به آن میدهند.

ودرحیوان هرگز باینصورت درنمیاید ،ولی بهرحال از لحاظ حقیقت وماهیت ، جز طغیان وفوران وطوفان شهوت چیزی نیست ،از مبادء جنسی سرچشمه میگیرد وبه همانجا خاتمه می یابد ، افزایش وکاهشش بستگی زیادی دارد به فعالیتهای فیزیولوژیکی دستگاه تناسلی وقهراً سنین جوانی .

با پاگذاشتن به سن از یکطرف ،واشباع و...از طرف دیگر کاهش میابد ومنتفی میگردد.

جوانی که از دیدن رویی زیبا و موئی مجعد به خود میلرزد واز لمس دستی ظریف بخود میپیچد ،باید بداند جز جریان مادی حیوانی در کار نیست . اینگونه عشقها به سرعت می آید وبه سرعت میرود ، قابل اعتماد نیست ، خطرناک است ،فضیلت کش است ،تنها باکمک عفاف وتقوا وتسلیم نشدن دربرابر آن است که آدمی سود میبرد . یعنی خود این نیرو انسان را بسوی هیچ فضیلتی سوق نمیدهد.اما اگر دروجود آدمی رخنه کرد ودربرابر نیروی عفاف وتقوا قرار گرفت وروح ، فشار آنرا تحمل کرد ولی تسلیم نشد ، به روح قوت وکمال می بخشد .

روایت میکنند: (من عشق وکتم وعف ومات  مات شهیداً )

                 آنکه عاشق  گردد وکتمان کند .عفاف ورزد ودرهمان حال بمیرد ، شهید مرده است .

       عشق سازنده

انسان نوعی دیگر احساسات دارد که از لحاظ حقیقت و ماهیت با شهوت مغایر است ، بهتر است نام آنرا عاطفه و یا به تعبیر قرآن «مودت ورحمت » بگذاریم.

 انسان آنگاه که تحت تاثیر شهوات خویش است ، ازخود بیرون نرفته است ، شخص یاشی مورد علاقه را برای خودش میخواند وبه شدت میخواهد .اگردرباره معشوق و محبوب می اندیشد بدین صورت است که چگونه از وصال او بهره مند شود وحداکثر تمتع راببرد . بدیهی است که چنین حالتی نمیتواند مکمل و مربی روح انسان باشد وروح اورا تهذیب  نماید .

 اما انسان گاهی تحت تاثیر عواطف  عالی انسانی خویش قرارمیگیرد ، محبوب و معشوق درنظرش احترام وعظمت پیدا میکند ، سعادت اورا میخواهد . آماده است خودرا فدای خواسته های اوبکند . اینگونه عواطف صفا و صمیمیت و لطف و رقت واز خود گذشتگی می آورد . برخلاف نوع اول که از ان خشونت و سبعیت و حنایت برمیخیزد . ... این نوع احساسات که اگربه اوج وکمال برسد همه آثار نیکی که قبلا شرح دادیم بر آن مترتب است . وهم این نوع است که به روح شکوه وشخصیت وعظمت میدهد برخلاف نوع اول که زبون کننده است .وهم این نوع عشق است که با وصال تیزتر وتندتر میشود برخلاف نوع اول که ناپایدارتر است و وصال مدفن آن بشمار می آید . درقرآن کریم رابطه میان زوجین را باکلمه مودت و رحمت تعبیر میکند ...اشاره به اینست که که عامل شهوت تنها رابطه  طبیعی زندگی زناشویی نیست ،رابط اصلی صفاوصمیمیت واتحاد دوروح است  .

 برتر اندراسل درکتاب زناشویی واخلاق میگوید :

کاری که منظور آن فقط درآمد باشد نتایج مفیدی به بار نخواهد آورد ، برای چنین نتیجه ای باید کاری پیشه کرد که درآن ایمان به یک فرد،به یک مرام یایک غایت نهفته باشد .عشق نیز اگر منظور از آن وصال محبوب باشد کمالی در شخصیت ما به وجود نخواهد آورد وکاملا شبیه کاری است که برای پول انجام میدهیم .برای وصول به این کمال باید وجود محبوب را چون وجود خود بدانیم واحساسات ونیات اورا از آن خود بشماریم .                                            مطلب همچنان ادامه دارد....




تاریخ : جمعه 86/10/14 | 12:27 عصر | نویسنده : سعید | نظرات ()

دوستان ! همه ما کم وبیش   مسئله عشق راشاید تجربه کرده  باشیم  و درمورد آن ، برحسب تجربه مان هم نظرهایی داریم که در هرمحفلی ومجلسی صاحبان ذوق ، احساسات و برداشت خودرا هنر مندانه در مورد عشق گفته اند و ما شنیده ایم .  حال بیایید  اکسیر عشق را اززبان عالمان واندیشمندان دین بشنویم مطمئناً به دیدگاه روشن ومشترکی  در مورد این اکسیر جاودانی دست پیدا خواهیم کرد که مارا به تعالی وکمال سوق داده و از بسیاری از خطرات احتمالی مصون نگه میدارد . مطالبی که ارائه میشه  از کتاب جاذبه ودافعه امام علی علیه السلام (استاد شهید مطهری )  اقتباس شده  باکمی تغییر و خلاصه سازی ....

                                          

اکسیر عشق چیه ؟  کیمیا گران معتقدند که درعالم،  ماده ای وجود دارد به نام اکسیر یاکیمیا که میتواند ماده ای

را به ماده دیگر تبدیل کند ... شعرا گفتند  آن اکسیر واقعی که نیروی تبدیل دارد عشق ومحبت است ... عشق اکسیر است وخاصیت کیمیا دارد یعنی فلزی را به فلز دیگر تبدیل میکند . مردم هم فلزات مختلفی هستند

الناس معادن  کمعادن الذهب والفضه  (مردم معدنهایی چون  فلزات طلا ونقره هستند)

 

الان ببین آثار عشق چیه ؟ چه میکند این اکسیر ؟؟؟

 عشق است که دل را دل میکند واگر عشق نباشد دل نیست ، آب وگل است .

 

                              هر آن دل را که سوزی نیست دل نیست

                                                                        دل افسرده غیر ازمشت گل  نیست 2

                                            

   از جمله آثار عشق نیرو وقدرت است ، محبت نیرو آفرین است ،جبان را شجاع میکند .

 یک مرغ خانگی تا زمانی که تنهاست بالهایش راروی پشت خود جمع میکند،آرام  میخرامد ، هی گردن میکشد کرمکی پیدا کند تا از آن استفاده نماید، از مختصر صدایی فرار میکند ،درمقابل کودکی ضعیف از خود مقاومت نشان  نمیدهد ، اما همین مرغ وقتی  جوجه دار شد ، عشق ومحبت در کانون هستیش خانه کرد ، وضعش دگرگون میگردد ،بالهای برپشت جمع شده را به علامت آمادگی برای دفاع پایین میاندازد وحالت جنگی بخود میگیرد … این محبت وعشق است که مرغ ترسو را به صورت حیوانی دلیر جلوه گر میسازد.

 

عشق ومحبت سنگین وتنبل را چالاک و زرنگ میکند . حتی از کودن ،تیزهوش میسازد.

 پسرودختری که هیچکدام آنها درزمان تجردشان درهیچ چیزی نمی اندیشیدند مگردرآنچه مستقیماً به شخص  خودشان ارتباط داشت  ، همینکه بهم دل بستند وکانون خانوادگی تشکیل دادند برای اولین بار  خودرا به سرنوشت موجودی دیگر علاقمند می بینند ، شعاع خواسته هایشان  وسیعتر میشود وچون صاحب فرزند شدند بکلی روحشان عوض میشود .آن پسرک تنبل وسنگین اکنون چالاک وپرتحرک شده است .وآن دخترکی که بزور هم از رختخواب برنمیخاست اکنون تاصدای کودک گهواره نشینش را میشنود ، همچون برق میجهد .کدام نیروست

که لختی و رخوت را برد وجوان رااینچنین حساس ساخت ؟ جز عشق ومحبت نیست .

 عشق است که از بخیل بخشنده واز کم طاقت وناشکیبا متحمل و شکیبا میسازد .

 عشق است که مرغ خودخواه راکه فقط به فکر خود بود ،دانه ای جمع کند وخودرا محافظت کند به صورت  موجودی سخی درمیاورد که چون دانه ای پیدا کرد جوجه هارا آواز میدهد . یایک مادر راکه تادیروز دختری لوس وبخوروبخواب وزودرنج وکم طاقت بود باقدرت شگرفی درمقابل گرسنگی وبی خوابی وژولیدگی اندام ،صبور ومتحمل میسازد ،تاب تحمل زحمات مادری را به او میدهد .

  تومپندار که مجنون سرخود مجنون شد          از سمک تا سما کش کشش لیلی برد( 3)

عشق قوای خفته را بیدار ونیروهای بسته ومهار( نشده) راآزاد میکند نظیر شکافتن اتمها وآزاد شدن نیروهای اتمی .

                                          الهام بخش است وقهرمان ساز ، چه بسیار شاعران و فیلسوفان هنرمندان که مخلوق یک عشق و محبت نیرومندند.

عشق نفس را تکمیل واستعدادات حیرت انگیز باطنی راظاهر میسازد .از نظر قوای ادراکی الهام بخش واز نظر قوای احساسی ،اراده وهمت را تقویت میکند.

                                           وآنگاه که درجهت علوی متصاعد شود کرامت و(خرق) عادت به وجود میاورد .

روح را از مزیجهاوخلطها پاک میکند وبه عبارت دیگر عشق تصفیه گراست . صفات رذیله ناشی از خودخواهی ویاسردی وبی حرارتی را از قبل بخل ،امساک ،جبن ،تنبلی ، تکبروعجب ، ازمیان میبرد ،حقده ها وکینه ها را زایل میکند وازبین برمی دارد …

 

                                شادباش ای عشق خوش سودای ما              ای طبیب جمله علتهای ما

 

  مطلب همچنان ادامه خواهد داشت با حصار  شکنی عشق وبررسی عشق سازنده ومخرب  در پست بعدی ان شاء الله تعالی .

 

1-    مولوی

2-       وحشی کرمانی

3-       علامه طباطبائی

                                                                                




تاریخ : سه شنبه 86/10/11 | 1:9 عصر | نویسنده : سعید | نظرات ()
طول ناحیه در قالب بزرگتر از حد مجاز
l>