گرچه تصویرش در چشم تنگم نگنجد ولی گفته جایش در دل است،
جایم را خالی کن تا بیام ودردلت سکنی گزینم
جوینده یابنده است ، گردش فلک فرصتی است برای یافتن یار ودررکاب او سیر معنا کردن . (لیس للانسان الاماسعی )
کجا رامیتوان یافت که رد پایت نباشد و درکدامین نفس ،بوی دل انگیزت به مشامم نرسید
گرچه رخت هویدا نیست ولی صدای پای آمدنت به گوشم میرسد .
کمکم کن تاشرط عاشقی را به جاآورم ، تا آمدنت ....تا رفتنم
مدعی عشقمو عاشقی، ولی توخود از من عاشقتری و سرآغاز عشقی و معلم عشق
درجایی که مرا به بهایی اندک نخرند تو خریدار منی .
سرتاپای وجودم ازازل بیمار عشق توست واگراز می اغیار بنوشد درمانی نخواهد یافت .
هرچند دیگران مرابه فراموشی تو تشویقم میکنند ولی اگر یادت از ذهنم برود از دل بیرون نخواهد رفت
مُهر مهر تو بردلم خورده ، دیگران به آن ادعایی نیست .و آنقدر بزرگ است مهر تو
بزرگتر از همه ی بی مهریهای من .
تاریخ : جمعه 86/9/9 | 11:22 صبح | نویسنده : سعید | نظرات ()