سفارش تبلیغ
صبا ویژن

باخنده ات شادم ای گل
ای بتلاطم افکنده  روحم
چون سایه ات میاید اضطراب میافتد به  دست وپایم
دلم میلرزد از صدایت
نگاهت امتداد یک سخن وهزاران کلام  نگفته است .

دلم باتوسخن میگوید
بانگاهم ، باتن صدایم ، باحرکت دست وپایم

 ناگفته ات ازچشمانت پیداست  
ازمهرتو ،سوز دردناکی دارد این سینه
فقط ترا ،  باید نگریست  . باید به اعماق  دل برد.  
بوئید ، بوسید
وازدور از داغ مهرت   سوخت  ،   لرزید
تب کرد وافتاد چون برگ پاییز
نمیدانم توهم این درد را در سینه داری ؟

نگاهت را دنبال میکنم
ردپایی میبابم از یک احساس پنهان 
محجوب با لفافه ای ازحیا
تاویران نکند دل را ،  مهرسوزان




تاریخ : یادداشت ثابت - شنبه 91/4/25 | 10:31 عصر | نویسنده : سعید | نظرات ()
l>