قسمت چهارم :
دراین قسمت پاسخ این سوال را خواهیم داد که آیا عشق وعلاقه به اولیاء ودوستی نیکان ، خود هدف است یا وسیله ایست برای تهذیب نفس واصلاح اخلاق وکسب فضایل وسجایای انسانی .
خواجه نصیرالدین طوسی درشرح اشارات بوعلی میگوید :
« عشق نفسانی آنست که مبدآاش همرنگی ذاتی عاشق و معشوق است ،بیشتر اهتمام عاشق به روشهای معشوق وآثاری است که از نفس وی صادر میگردد .این عشق است که نفس را نرم وپرشوق ووجد قرار میدهد ،رقتی ایجاد میکند که عاشق راازآلودگیها ی دنیایی بیزار میگرداند .»
محبت بسوی مشابهت و مشاکلت می راند وقدرت آن سبب میشود که محب به شکل محبوب درآید محبت مانند سیم برقی است که از وجود محبوب به محب وصل گردد وصفات محبوب را بوی منتقل سازد واینجاست که انتخاب محبوب اهمیت اساسی دارد .لهذا اسلام درموضوع دوست یابی و اتخاذ صدیق بسیار ا هتمام ورزیده ودراین زمینه آیات و روایاتی بسیار وارده شده است ، زیرا دوستی همرنگ ساز است و زیباساز و غفلت آور ، آنجا که پرتو افکند عیب را هنر میبیند وخاررا گل ویاسمن .
درروایتی آمده که ابن عباس گفت درمحضر پیغمبر بودیم پرسیدند بهترین همنشینان کیست ؟ حضرت فرمود :
«آنکس که دیدنش شمارا بیاد خدا بیندازد و گفتارش بردانشتان بیفزاید ورفتارش شمارابیاد آخرت وقیامت بیندازد »
بشر به اکسیر محبت نیکان و پاکان سخت نیازمند است ، که محبت بورزد ومحبت پاکان اورا با آنها همرنگ و همشکل قرار دهد .
تجربه نشان داده است که آن اندازه که مصاحبت نیکان و ارادت ومحبت آنان درروح موثرافتاده است خواندن صدها جلد کتاب اخلاقی موثر نبوده است ..
انسانی که قبلا هرچه تصمیم میگرفت عبادت یا عمل خیری انجام دهد باز سستی درارکان همتش راه میافت وقتی که محبت وارادت آمد دیگر آن سستی ورخوت میرود وعزمش راسخ وهمتش نیرومند میگردد.
تاریخ ،بزرگانی راسراغ دارد که عشق وارادت به کملین _لااقل درپندار ارادتمندان _ انقلابی درروح وروانشان بوجود آورده است ، ملای رومی یکی از آن افراد است ، اوازاول اینچنین سوخته وپرهیجان نبود ، مردی دانشمند بود اما سرد وخاموش درگوشه شهرش مشغول تدریس بود ، ازروزی که با شمس تبریزی برخورد کرد وارادت به او دل وجانش رافراگرفت دگرگونش ساخت وآتشی دردرونش برافروخت ...اشعار این مرد همه اش موج و حرکت . دیوان شمس را به یاد مراد و محبوب خویش سروده است ....
آیا برای ما محبوبی انتخاب شده ؟
قرآن سخن پیامبران گذشته راکه نقل میکند میگوید همگان گفتند : ما از مردم مزدی نمیخواهیم تنها اجر ما برخداست .
اما پیغمبر خاتم خطاب میکند : قل لا اسئلکم علیه اجراً الا المودة فی القربی / 23:42 بگو از شما مزدی را درخواست نمیکنم مگر دوستی خویشاوندان نزدیکم .
اینجا جای سوال است که چرا سایر پیامبران هیچ اجری مطالبه نکردند ونبی اکرم برای رسالتش مطالبه مزد کرد ، دوستی خویشاوندان نزدیکش را بعنوان پاداش رسالت ازمردم خواست ؟
قرآن خود به این سوال پاسخ میدهد :بگو مزدی را که درخواست کردم چیزی است که سودش عاید خود شماست ، مزد من جز برخدا نیست ./47:34
یعنی آنچه را من به عنوان مزد خواستم عاید شما میگردد نه عاید من ،این دوستی کمندی است برای تکامل واصلاح خودتان ،این اسمش مزد است والا در حقیقت خیر دیگری است که بشما پیشنهاد میکنم ، ازاین نظر که اهل بیت وخویشان پیغمبر مردمی هستند که گرد آلودگی نروند ودامنی پاک وپاکیزه دارند .محبت وشیفتگی آنان جز طاعت از حق و پیروی از فضایل نتیجه ای نبخشد ودوستی آنان است که همچون اکسیر ، قلب ماهیت میکند و کامل ساز است .
خدایا عشق و محبت محمد وال محمد را روزیمان بفرما
تاریخ : جمعه 86/10/21 | 2:24 عصر | نویسنده : سعید | نظرات ()