برای آنها که مجبورند در طول روزهای هفته به طور تمام وقت کار کنند و همیشه فقط و فقط منتظر رسیدن آخر هفته ها هستند و قادر نیستند از تجارب و ... |
این تک تک روزهای شماست که زندگیتان را توصیف می کند. در این مقاله، می خواهیم خلاف این باور متداول که فقط می توانید از زمان استراحتتان لذت ببرید را ثابت کنیم. این مقاله به طور ویژه برای آنها که مجبورند در طول روزهای هفته به طور تمام وقت کار کنند و همیشه فقط و فقط منتظر رسیدن آخر هفته ها هستند و قادر نیستند از تجارب و امور روزمره خود لذت ببرند، بسیار مفید خواهد بود. نوزدهمین حدیث از چهل حدیث حضرت امام خمینی(ره) در خصوص غیبت، راههای ترک این گناه و گناه شنیدن غیبت است. این مبحث با روایتی از امام صادق علیه السلام شروع می شود: امام به نقل از رسول خدا(ص) فرمودند:" غیبت در دین مرد مسلمان سریع تر از مرض اکله در درونش اثر می گذارد و رسول خدا(ص) فرمود: نشستن در مسجد در انتظار خواندن نماز عبادت به حساب می آید، تا زمانی که از او چیزی سر نزند. از آن حضرت سوال شد چه چیز از او سر نزند؟ حضرت فرمود: غیبت از او سر نزند." مرض اکله، دردی است که وقتی در عضوی از اعضای بدن پیدا می شود، آن عضو را می خورد و نابود می کند. منظور حدیث این است که همان طور که وقتی مرض اکله در بدن پیدا شود، عضو مبتلا را می خورد و نابود می سازد، غیبت کردن هم همین تاثیر را نسبت به دین شخص دارد. فقها تعاریف فراوانی برای غیبت داشته اند و معیارهایی در این خصوص ارائه کرده اند. شیخ شهید در کتاب کشف الریبه ملاک غیبت را اینگونه معنا کرده است که: " هرگاه کسی در غیاب دیگری سخنی نسبت به او بگوید که عرفاً و در نزد مردم نقص و عیب به حساب می آید و قصد وی از این کار سرزنش و یا برملا کردن نقص او باشد، مرتکب غیبت شده است." همچنین ابوذر می گوید: از رسول خدا(ص) پرسیدم که غیبت چیست؟ حضرت فرمودند:" غیبت عبارت است از اینکه نسبت به برادرت چیزی بگویی که او از آن خوشش نمی آید. روشن است که منظور برادر در این روایت تنها برادر نسبی نیست، بلکه برادر ایمانی را هم شامل می شود. منظور از اکراه نیز چیزی است که عرفا عیب و نقص به حساب می آید و قصد مذمت و گفتن نقص هم در روایت مستتر و تلویحا آمده است؛ والا اگر از راه لطف و مرحمت چیزی در خصوص او بگوید، غیبت صورت نگرفته است. نکته قابل توجه اینکه غیبت کردن تنها با لفظ شکل نمی گیرد، بلکه در بسیاری از موارد غیبت کردن با حرکات اعضا هم مصداق می یابد، چنان که عایشه می گوید:" زنی نزد ما آمد. چون روی خود برگرداند با دست اشاره کردم که کوتاه قد است. رسول خدا(ص) فرمودند: غیبت این زن را کردی." از روایات درک می شود که افشای آنچه از عیب های مومن پوشیده شده است حرام می باشد؛ چه شخص راضی باشد و چه راضی نباشد، چه قصد برملا کردن نقص در میان باشد و چه نباشد، اما از ملاحظه مجموع روایات برمی آید که قصد، برملا کردن نقص است که این افشاگری را حرام می کند مگر این که اصل مورد از مواردی باشد که اظهار آن حرمت شرعی داشته باشد مثل معصیت که خود معصیت کننده هم نمی تواند اظهار کند. حتی اگر مومن نسبت به برملا کردن مسائل پنهان خود راضی باشد و قصد برملا کردن نقص و عیب هم در میان نباشد، غیبت به حساب می آید. حرمت غیبت اجماعی و بلکه از ضروریات فقه است. مهم ، توجه به پیامدهای آن است که امید است با اندیشیدن در این پیامدها به آن مبتلا نشویم و اگر مبتلا هستیم، به زودی برگردیم که اگر با این صفت از دنیا برویم، رسوایی در قیامت را به دنبال دارد و صورت ملکوتی آن همان است که در سوره مبارکه حجرات آیه 12 آمده است:" ... آیا یکی از شما دوست دارد که گوشت برادر خود را بخورد، در حالی که مردار است...؟!" از آن جا که غیبت کننده در دنیا آبروی مردم را دریده است- مانند حیوانی که بدن مردم را پاره می کند- در قیامت صورت ملکوتی این عمل- خوردن مردار- به او برمی گردد. در روایت آمده است که رسول خدا(ص) مردی را به خاطر ارتکاب زنا سنگسار نمود. یکی از حاضران به رفیقش گفت:" این مرد در جایگاه خود مثل سگ کشته شد." سپس رسول خدا(ص) با آن دو نفر از مرداری عبور کردند. پیامبر(ص) به آنها فرمود: " با دندان های خود از این مردار بکنید." آنها گفتند: یا رسول الله؛ آیا از گوشت مردار بخوریم؟ پیامبر(ص) فرمود: آنچه از برادر خود به شما رسید تعفن آن بیش از این است. در برخی روایات هم آمده است که در روز قیامت غیبت کننده گوشت خود را می خورد. مرحوم شیخ صدوق به سند خود از امام علی(ع) نقل می کند که در ضمن موعظه های خود به نوف البکالی فرمود:"... همچنین انس بن مالک به نقل از رسول خدا(ص) می گوید:" در شب معراج بر قومی گذر کردم که روی خود را با چنگال خویش خراش می دادند. از جبرئیل پرسیدم: اینها چه کسانی هستند؟ گفت: اینها کسانی هستند که غیبت مردم را می کردند و آبروی مردم را می بردند." کسی که تلاش می کند عیب های پوشیده مردم را برملا کند، خداوند او را رسوا خواهد کرد. چنان که امام صادق(ع) به نقل از رسول خدا(ص) فرمود:" فردی که عیب های پوشیده مردم را افشا می کند؛ چون مردم ناموس الهی اند، هتک حرمت الهی کرده است. پس در این عالم و آن سرا رسوا خواهد شد. در روایتی از امام باقر علیه السلام آمده که رسول خدا(ص) در معراج از خداوند پرسید: " ای پروردگار! حال مومن نزد تو چگونه است؟ فرمود، ای محمد! کسی که دوستی از من را اهانت کند، پس همانا به محاربه با من اقدام کرده است..." در روایتی دیگر از امام صادق علیه السلام آمده است که غیبت کردن سبب خروج از ولایت الهی و ورود در ولایت شیطان می شود. غیبت از جمله گناهانی است که علاوه بر جنبه حق اللهی، جنبه حق الناسی هم دارد. رسول خدا(ص) در ضمن سفارشات خود به ابوذر فرمود:" از غیبت کردن بترس که آن از زنا شدیدتر است؛ پرسیدم: ای رسول خدا! به چه علت؟ حضرت فرمود: چون زنا کننده اگر توبه کند، خداوند او را می آمرزد، اما غیبت آمرزیده نشود مگر این که صاحبش( غیبت شونده) را راضی کند." پس چه بسیار افرادی که گرفتار حق الناس شوند و در قیامت شخصی از او راضی نگردد! روایت دیگری در این زمینه از رسول خدا(ص) گویای تاثیرغیبت در از بین بردن نیکی های بنده است. آن حضرت فرمود:" آتش در سوزاندن و از بین بردن چیز خشک از غیبت در نابودن کردن نیکی های بنده سریع تر نیست؛ چنان که در روایتی از رسول خدا(ص) آمده است که در روز قیامت شخصی در نامه عمل خود نیکی های خود را نمی بیند. چون از این امر سوال می کند به او گفته می شود چون غیبت کردی، عمل تو از بین رفت. گناه غیبت نه تنها موجب فساد در ایمان و اخلاق شخص و رسوایی او در دنیا و آخرت می گردد، بلکه مفاسد اجتماعی و بشری را هم به دنبال دارد. از مقاصد بزرگ انبیاء علیهم السلام تشکیل مدینه فاضله و جامعه ای نیکوست، و این مهم زمانی به وجود می آید که مردم با یکدیگر الفت و محبت داشته باشند، به طوری که افراد همگی به منزله یک شخص باشند و در این صورت چنین طایفه و ملتی بر طوایف و ملتهای دیگر پیروز خواهند شد، همان طور که مسلمین صدراسلام بر اثر همین اتفاق و وحدت بر حکومتهای بزرگ آن پیروز شدند. بر اساس آنچه گفته شد و روایاتی که در این زمینه وجود دارد، مسلمین مامور و موظفند که با یکدیگر دوستی و مودت ورزند؛ و طبعاً آنچه این دوستی را می افزاید مطلوب و پسندیده است و هر چه از این دوستی و مودت کم کنند، ناپسند است و واضح است که غیبت کردن موجب کینه و دشمنی و بغض می شود و از این رهگذر وحدت اجتماع از بین می رود، و این از آسیب های اجتماعی غیبت است و لازم است برای پرهیز از این ضرر بزرگ از این عمل زشت دور شوند. برای درمان این بیماری از دو راه علم و عمل باید استفاده نمود. ای عزیز! با بندگان خدا که مورد دوستی خداوند هستند، محبت قلبی داشته باش! مبادا با محبوب حق، دشمنی ورزی که خداوند در این صورت ترا از رحمت خود دور می سازد. قدری در آثار دنیایی و اخروی غیبت اندیشه کن و در صورت های وحشتناک این گناه در قبر و قیامت تأمل نما و به اخبار و احادیثی که در این زمینه وارد شده است دقت کن و میان چند دقیقه بذله گویی و نتایج این گناه مقایسه ای به عمل آور. در این صورت از این گناه پرهیز خواهی کرد. وانگهی اگر کسی غیبت دیگری می کند به این انگیزه که با او دشمن است، چگونه حاضر می شود نیکی هایش را به دشمنش منتقل کند و گناهان دشمن را به نامه عمل خود وارد کند؟ چنان که در روایات به این پیامد غیبت اشاره شده است. آورده اند که حضرت عیسی(ع) با عده ای از حواریون از جایی عبور می کردند که به مردار سگی برخوردند. همراهان گفتند: چه مردار بدبویی! حضرت عیسی(ع) فرمود: چه دندانهای سفیدی دارد. آنها نقص مردار را دیدند و حضرت عیسی کمال آن را گوشزد کرد. چقدر خوب است بیش از آنچه به عیب های دیگران توجه کنیم به دنبال کشف عیبهای خود باشیم. چنان که رسول خدا(ص) فرمود: " خوشا به حال کسی که مشغول بودن او به عیبش، او را از عیب جویی دیگران باز دارد." همانطور که غیبت کردن حرام است، گوش دادن به غیبت هم گناه به حساب آمده و حرام می باشد. از برخی روایات استفاد می شود که رد کردن غیبت واجب است و در روایتی از رسول اکرم(ص) رد کردن غیبت را باعث دفع شر و بدی از غیبت کننده عنوان نموده اند. امام صادق علیه السلام به نقل از رسول خدا فرمود:" آگاه باش کسی که بر برادر خود منت بگذارد و غیبتی را که در مجلسی درباره او شنیده است رد کند، خداوند متعال هزار باب از بدی در دنیا و آخرت از او رد می کند و اگر با وجود توانمندی از این کار خودداری ورزد، برای او مثل گناه کسی است که هفتاد بار او را غیبت کرده باشد، خواهد بود." روایت دیگری در این زمینه از رسول خدا(ص) آمده است. آن بزرگوار فرمود: نکته ظریفی را مرحوم شیخ انصاری در تفسیر این روایات آورده و آن این است که مقصود از یاری رساندن غیبت شونده غیر از نهی از غیبت است؛ بلکه منظور آن است که هرگاه غیبت کننده عیبی دنیایی را مطرح کرد، شخص در جواب بگوید اینها که عیب نیست؛ بلکه گناه کردن عیب است؛ و اگر عیبی اخروی مطرح کند، برای یاری کردن برادر دینی اش بگوید: بالاخره افراد گاهی مرتکب خطا می شوند بهتر است برای او طلب آمرزش شود نه عیب جویی و غیبت. نکته دیگر این که گاه شنونده غیبت با برخی حرکات مشوق غیبت کننده می شود، مثلاً وقتی غیبتی می شود مکرر" استغفار" کند یا کلامی مثل " عجب" و... بگوید. این حرکات غیبت کننده را به ادامه کار تشویق می کند و طبعا حرمت آن محرز و مسلم است. شهید ثانی کلامی در این زمینه دارد و آن این که از بدترین انواع غیبت، غیبتی است که اهل علم با برخی جمله ها مرتکب می شوند؛ مثلاً وقتی سخن از کسی به میان می آید، او می گوید: الحمدلله که ما اهل ریا و خودنمایی نیستیم این شخص در حقیقت مرتکب غیبت شده، زیرا به طرف فهمانده است که شخص مورد نظر اهل ریا و خودنمایی است. یا گاهی کسی صفت بدی را به خود نسبت می دهد تا دیگری را به این صفت مطرح کند؛ مثلاً می گوید فلانی آدم خوبی است؛ ولی به دلیل کم تحملی که همه ما به آن مبتلا هستیم، در عبادات سست است. یا بگوید: برای فلان دوست ما فلان حادثه اتفاق افتاد، خداوند او و ما را بیامرزد. او با این کار در حقیقت سرپوشی بر باطن پلید خود قرار داده است. اینها نیز از مصادیق غیبت هستند. آنچه گفته شد برخی از پیامدهای غیبت و نیز راههای مقابله با آن و مصادیق این گناه بود. به خداوند متعال پناه می بریم از نفس اماره و بدی هایی که رها کردن عنان زبان ما را به آنها دچار می سازد. |