سفارش تبلیغ
صبا ویژن

مقام معظم رهبری و میرحسین موسوی

مقام معظم رهبری در بیانات خود ضمن اشاره به چرخش برخی جریانات سیاسی و چهرها به ذکر خاطره ای از دوران نخست وزیری مهندس میرحسین موسوی می پردازند:

(( انسان اگر زندگى سیاسى بعضى افراد را از اوّلِ انقلاب تا به‏حال نگاه کند، مى‏بیند ملغمه عجیبى از انواع و اقسام فکرهاست! یک روز بود که چنین آدمهایى به این اکتفا نمى‏کردند که در شعارها، مردم فقط «مرگ بر امریکا و مرگ بر شوروى» بگویند. مى‏گفتند باید بگوییم «مرگ بر شرق و غرب»! ما مى‏گفتیم شوروى سمبل یک تفکّر و یک راه غلط است؛ امریکا سمبل جنایت و ستم است؛ چه دلیلى دارد شما بگویید «مرگ بر شرق و غرب»؟! مى‏گفتند شما محافظه‏کار و سازش‏طلبید!

از جمله همین حضرات، امروز کسانى هستند که حاضرند بروند رسماً در مقابل امریکا و انگلیس عذرخواهى کنند و بگویند ما غلط کردیم، اشتباه کردیم به شما بدگویى کردیم؛ ما را ببخشید! بعضى از همین افراد، آن روز در اوایل انقلاب، روى تندیهاى بى‏رویّه، چنان نظرات عجیب و غریب اقتصادى‏اى مطرح مى‏کردند که انسان شاخ درمى‏آورد! مى‏گفتیم اینها کجایش اسلامى است؟ مى‏خواستند تفکّرات بسیار تندِ چپِ سوسیالیستى را به اسم اسلام تحمیل و پیاده کنند. بعضى از آنها که مسؤولیت داشتند، کارهاى بدى هم در آن روز انجام دادند.

من فراموش نمى‏کنم، ما در شوراى انقلاب - سالهاى 57 و 58 - قانونى داشتیم که سرمایه‏داران قبل از انقلاب را به چهار دسته تقسیم کرده بود: بند (الف)، بند (ب)، بند (ج)، بند (د). بند (ب) کسانى بودند که سرمایه‏هاى آنها از طریق نامشروع و غیرقانونى به دست آمده بود؛ حکمش هم این بود که دولت باید آن سرمایه‏ها را تصرّف کند. بند (ج) کسانى بودند که سرمایه‏هاى آنها از راه نامشروع به دست نیامده بود؛ لیکن وامهاى کلانى از بانکها گرفته بودند، تقلّب کرده بودند و پول را پس نداده بودند. بنابراین آنها مى‏بایست وامهاى خود را ادا مى‏کردند. اگر ادا مى‏کردند، کارخانه‏ها مال خودشان مى‏شد؛ اما اگر پرداخت نمى‏کردند، کارخانه‏هاى آنها تصرّف مى‏شد. اوایل ریاست جمهورىِ من گروهى مسؤول تشخیص بند (ب) و (ج) و این‏طور کارها بودند. البته این کارها دست بنده به عنوان رئیس جمهور نبود؛ دست نخست‏وزیر و دستگاه هیأت دولت بود. من اطّلاع پیدا کردم یک عدّه در این هیأت هستند و اصرار دارند که بند (ج) را به بند (ب) تبدیل کنند؛ یعنى کارخانه‏اى که مى‏شد صاحب آن بدهکارى‏اش را به بانک بدهد، بعد کارخانه‏اش را راه بیندازد و کار کند و کارگرانش هم بى‏کار نباشند، مى‏خواستند نگذارند این کار انجام گیرد. در آن موقع، چنین گرایش چپ ضدّ سرمایه‏دارى افراطىِ نابحق وجود داشت. همان آدمها امروز کسانى هستند که حاضرند در مقابل کمپانى‏داران و سرمایه‏داران صهیونیستى فرش قرمز پهن کنند تا به ایران بیایند و سرمایه‏گذارى کنند! انسان از چپ‏ترین ایده مارکسیستى، به افراطى‏ترین ایده دست راستىِ اقتصادى متحوّل شود؛ اسمش را هم تجدیدنظر بگذارد!

این تجدیدنظر نیست؛ این هُرهُرى مسلکى است. آن روز افراط بود، امروز هم افراط است. وجود این آدمهاى تجدیدنظرطلب در برخى از دستگاههاى گوناگون، اسباب زحمت و خطر است. اگر در دانشگاه باشند، ضرر مى‏رسانند؛ اگر در دولت باشند، ضرر مى‏رسانند؛ اگر در مجلس باشند، ضرر مى‏رسانند؛ هرجا و در هر نقطه‏اى باشند، ضرر مى‏رسانند. ))

 از بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامى در دیدار جوانان استان اصفهان- ‏12/8/1380

دولت دوم میرحسین موسوی

 منبع :http://raygah.blogfa.com/post-97.aspx




موضوعات مرتبط: رهبری و میرحسین موسوی

تاریخ : پنج شنبه 88/3/14 | 8:24 صبح | نویسنده : سعید | نظرات ()
l>